سپینو

1

صنعت آب را ملی کنید

  • کد خبر : 8889
  • 04 مرداد 1404 - 12:04
صنعت آب را ملی کنید
حدود ۳۰۰ دشت در ایران به‌عنوان مناطق بحرانی معرفی شده‌اند و میزان فرونشست در برخی از آنها به بیش از ۲۰ سانتی‌متر در سال رسیده است. پدیده‌ای که سازمان ملل آن را برگشت‌ناپذیر می‌داند.

بیش از ۳۰۰ دشت کشور در شرایط بحرانی قرار دارد و در آستانه تبدیل شدن پدیده فرونشست زمین به یک تهدید ملی است. محمدجواد بلورچی، پژوهشگر باسابقه حوزه آب و زمین، با هشدار درمورد پایان عمر آبخوان‌های زیرزمینی ایران، پیشنهاد ملی شدن صنعت آب و تأسیس وزارتخانه مستقل آب را مطرح کرد. او تأکید دارد که عامل اصلی رسیدن کشور به این بحران، نادانی، سوءمدیریت و سودجویی از منابع حیاتی است.

ایران، کشوری با میانگین منابع آبی کمتر از یک سوم متوسط جهانی و نرخ تبخیر دو برابر میانگین دنیا، با جمعیتی بیش از ۸۵ میلیون نفر، در سال‌های اخیر شاهد افزایش بی‌رویه سطح زیر کشت، گسترش صنایع در مناطق کم‌آب، حفر هزاران چاه غیرمجاز و بهره‌برداری ناپایدار از منابع زیرزمینی بوده است؛ اقداماتی که پیامدهایی مانند کاهش شدید سطح آبخوان‌ها، فرونشست زمین، خشکی تالاب‌ها و دریاچه‌ها و افزایش مهاجرت از مناطق شرقی و مرکزی کشور به دنبال داشته‌اند.

آمارهای رسمی نشان می‌دهد که حدود ۹۰ درصد مصرف آب کشور در بخش کشاورزی اتفاق می‌افتد، با وجود بازدهی پایین و استفاده از روش‌های آبیاری سنتی. همچنین حدود ۳۰۰ دشت در ایران به عنوان مناطق ممنوعه یا بحرانی معرفی شده‌اند و میزان فرونشست در برخی از آنها به بیش از ۲۰ سانتی‌متر در سال رسیده است؛ پدیده‌ای که سازمان ملل آن را برگشت‌ناپذیر خوانده است. در چنین شرایطی، متخصصان حوزه منابع طبیعی و زمین‌شناسی بار دیگر نسبت به پیامدهای وخیم ادامه این روند هشدار داده و خواستار بازنگری جدی در مدیریت منابع آب کشور شده‌اند.

دکتر محمدجواد بلورچی، محقق حوزه آب و فرونشست زمین، در گفت‌وگو با ایسنا با نگاهی علمی و انتقادی، به بررسی وضعیت منابع آبی ایران، سیاست‌های غلط گذشته و نیازهای فوری برای اصلاح این وضعیت پرداخت. او با اشاره به اینکه منابع آبی ایران تنها یک سوم متوسط جهانی است و تبخیر آن دو برابر، گفت: «در شرایطی که جمعیت افزایش یافته و سطح زیر کشت نیز توسعه یافته است، به پایداری منابع طبیعی توجه نشده است.»

بلورچی افزود: «این بی‌توجهی به‌خصوص در صد سال اخیر و به طور ویژه در ۶۰ سال گذشته باعث شده که دشت‌ها یکی پس از دیگری ممنوعه شوند، به این معنا که بارش‌های سالانه دیگر جوابگوی نیازها نیست و تراز آبی کشور منفی شده است.»

این محقق با اشاره به فرونشست زمین توضیح داد: «کاهش ورودی آب به آبخوان‌های آبرفتی باعث تراکم و فرونشست زمین می‌شود. از سال ۱۳۸۴ نسبت به این موضوع هشدار داده‌ایم و شاید آن زمان هنوز امکان نجات برخی دشت‌ها وجود داشت، اما اکنون در سال ۱۴۰۴ تقریبا سراسر کشور با این پدیده روبرو است و دیگر فرصت کنترل بهره‌برداری وجود ندارد.»

بلورچی همچنین تأکید کرد: «اگرچه فرونشست زمین در آینده روند کاهشی خواهد داشت، اما این پایان بحران نیست بلکه به معنای اتمام منابع آب زیرزمینی و مرگ آبخوان‌ها است. در این شرایط باید به مدیریت آب‌های سطحی امیدوار بود که خود آنها نیز به دلیل تغییرات اقلیمی و تغییر الگوهای بارشی دیگر قابل اطمینان و کنترل نیستند.»

مدیریت نشدن منابع آب و پیامدهای جبران‌نشدنی

بلورچی با اشاره به اثرات تغییر اقلیم با بیان اینکه بارش‌ها اکنون به‌شدت فصلی و ناگهانی شده‌اند و از بارش برف زمستانه به بارش باران سیل آسا در همه ایام سال تغییر کرده‌اند، گفت: از این رو به‌جای بارندگی‌های تدریجی و برف، بیشترین بارش سالانه ممکن است در یک روز تابستانی رخ دهد. این نوع بارش نه‌تنها قابل ذخیره‌سازی نیست، بلکه باعث سیلاب و خسارت می‌شود و اگر در آن حوضه سد ساخته باشیم، این سیلاب‌ها گل و لای فراوانی را وارد سد می‌کنند و کارایی آن سد را از بین می‌برند و اگر هم سد نساخته باشیم، این سیلاب‌ها مستقیماً وارد شهرها و روستا و مزارع شده و خسارات جبران‌ناپذیری به بار می‌آورند.

وی تأکید کرد: مدیریت منابع آب در کشور به‌طور کلی دچار خسران و ناتوانی است و در چنین شرایط تلخ و دردناکی، فقط دو راه پیش روی ما باقی مانده است؛ یا باید بپذیریم که روند مهاجرت از جنوب و شرق کشور به شمال و غرب ادامه یابد تا سرزمین‌های جنوبی تخلیه و بحران مهاجرت تشدید شود، یا باید تغییری اساسی در تفکر و ساختار مدیریت آب کشور ایجاد کنیم.

بلورچی خاطرنشان کرد: بسیاری از دوستان ما در وزارت نیرو معتقدند مشکل در مدیریت مصرف است، اما مگر نه اینکه همیشه مدیریت آب کشور در اختیار همین وزارتخانه بوده؟ چرا در طول ۷۰ یا ۸۰ سال گذشته نتوانستند این بحران را کنترل و مدیریت کنند؟

وی افزود: تفکر نادرست و برنامه‌ریزی ناکارآمد ما را به اینجا رسانده و با تداوم همین سیستم فرسوده نمی‌توان انتظار بهبود داشت. این سیستم نیاز به تغییر بنیادی دارد.

بلورچی با انتقاد از نگاه ابزاری به آب و مساله آب، گفت: در کشور ما، از آب به‌عنوان ابزاری برای رشد اقتصادی یا پیشرفت‌های فردی استفاده می‌شود، در حالی‌که آب مایه حیات است، نه ابزار سوداگری.

وی ادامه داد: همان‌طور که صنعت نفت را ملی کردیم، باید صنعت آب را هم ملی کنیم. نمی‌توان اجازه داد افراد خاصی به بهانه یک مجوز یا حکم، به منابع آب دسترسی انحصاری داشته باشند، در حالی‌که دیگران حتی اجازه بهره‌برداری ساده آن را هم ندارند. «آب»، ثروت عمومی است و همه باید به‌طور برابر در آن سهم داشته باشند. مالکیت خصوصی بر آب باید پایان یابد. تاریخ ما سرشار از آموزه‌های حفظ و نگهداشت و بهره‌برداری مشترک از منابع آب است و قنات و کاریز و بندها و قوانین ساخت، نگهداری و بهره‌برداری مشترک همه ذینفعان در آن بسیار چشمگیر بوده است.

این محقق حوزه علوم زمین با تاکید بر ضرورت بهینه سازی در بخش کشاورزی اضافه کرد: اگر کشاورزی در کشور قرار است ادامه پیدا کند، باید از طریق تعاونی‌های کشاورزی صنعتی صورت گیرد. زمین‌های کشاورزی هر روستا باید تجمیع شوند و مدیریت آن به دست تعاونی مردم همان روستا بیفتد. این تعاونی‌ها باید چاه‌های متعدد را خاموش کرده و تنها با چاه‌هایی محدود و به‌روش‌های مدرن و کم‌مصرف، فعالیت کنند.

بلورچی تأکید کرد: با بهره‌برداری علمی و مدرن، می‌توان با یک‌سوم آب قبلی، عملکرد و بازدهی ۱۰ برابر کسب کرد. این حداقل تغییری است که باید در ساختار کشاورزی کشور اتفاق بیفتد.

وی خاطرنشان کرد: برای چنین تحولی، ما به یک انقلاب اجتماعی-فرهنگی نیاز داریم. باید وزارت آب ایجاد کنیم؛ وزارتی مستقل که مدیریت یکپارچه منابع آب، محیط زیست و منابع طبیعی را به عهده بگیرد.

بلورچی ادامه داد: این منابع، ثروت مشترک کشورند و هیچ فرد یا نهاد خاصی مالکیت انحصاری بر آن‌ها ندارد. دولت باید مدیریت مرکزی این منابع را در دست بگیرد و سهم هر فرد مشخص باشد. اگر کسی بیش از سهم خود می‌خواهد، باید هزینه آن را بپردازد. متأسفانه ما آمایش و مدیریت سرزمین را در ۳۰ تا ۴۰ سال گذشته رها کردیم و در جاهایی کارهایی را توسعه دادیم که امکانات کافی و مناسب نداشتند؛ این یک اشتباه تاریخی است که اکنون پیامدهایش در جای جای کشور آشکار شده است.

لزوم جابجایی محل صنایع آب‌بر

این پژوهشگر حوزه آب و فرونشست زمین، یادآور شد: جلوی ضرر را هر جا بگیریم، منفعت است. جانمایی صنایع آب‌بر در مناطقی که فاقد منابع آبی کافی هستند، اشتباه بزرگی بوده است و باید این صنایع را به مناطق دارای منابع کافی منتقل کرد.

وی افزود: شاید این جابه‌جایی در ابتدا دشوار یا پرهزینه به نظر برسد، اما ادامه‌ روند فعلی خسارت‌های بسیار بیشتری به کشور تحمیل می‌کند. به عنوان نمونه‌ می‌توان به کارخانه آلومینای جاجرم در استان خراسان شمالی اشاره کرد که ابتدا به دلیل نزدیکی به معدن تأسیس شد، اما حالا با تمام‌شدن ذخایر معدنی، باید مواد اولیه آن را از بندرعباس وارد و با قطار به جاجرم منتقل کنیم. عقل سلیم حکم می‌کند که به‌جای حفظ این کارخانه در منطقه‌ای دور از منابع، یک کارخانه‌ جدید و به‌روز در کنار دریا احداث شود تا هم کارایی بالاتر رود و هم هزینه‌ها کاهش یابد. ما باید در تمامی برنامه‌ریزی‌هایمان همین منطق آمایش سرزمین را دنبال کنیم.

بلورچی تصریح کرد: هر حوزه آبریز کشور باید با منابع داخلی خودش مدیریت شود. این منابع شامل بارش سالانه، آب‌های زیرزمینی آبرفتی و حتی منابع آب ناشناخته‌ای است که ممکن است در همان منطقه در آینده کشف شوند.

بلورچی تأکید کرد: کشف منابع ناشناخته‌ آبی، به‌ویژه در مناطق بحران‌زده مثل سیستان و بلوچستان، می‌تواند راهکارهایی برای تأمین پایدار آب شرب باشد. البته این به معنای استفاده از این منابع برای صنعت یا کشاورزی نیست، بلکه فقط برای تأمین ایمن آب شرب قابل استفاده خواهد بود.

اهمیت استفاده از آب‌های بازیافتی

وی گفت: در حال حاضر کشور حدود ۱۰ میلیارد متر مکعب نیاز آب شرب دارد که ۷۰ درصد آن به فاضلاب تبدیل می‌شود. اگر یک سیستم بازیافت با کارایی ۹۰ درصدی ایجاد شود، می‌توان حدود ۶.۳ میلیارد متر مکعب از این آب را تصفیه و دوباره برای صنعت و کشاورزی استفاده کرد.

بلورچی خاطرنشان کرد: این اتفاق تنها با هوشمندی، فکر و درایت ممکن است. در حال حاضر بهره‌گیری از آب در کشور ما فقط یک‌بار مصرف است، در حالی‌که آب باید چندین بار در شرب، صنعت، کشاورزی و محیط زیست گردش داشته باشد و در نهایت به شکل پاکیزه و سالم وارد طبیعت شود.

وی هشدار داد: کشور ما تقریباً تمام تالاب‌ها و دریاچه‌های خود را از دست داده است. این مسئله تنها با اصلاح اکوسیستم کلی کشور و تعامل همه بخش‌ها با هم حل می‌شود؛ نمی‌توان به‌صورت جزیره‌ای عمل کرد.

بلورچی گفت: تمدن ۷۰۰۰ ساله ایران نشان داده که ما توانایی زندگی در اقلیم خشک و گرم را داشته‌ایم. پیشینیان ما با ساخت قنات‌های عمیق و استفاده از انرژی طبیعی مثل باد، آبیاری و تأمین آب را بدون پمپ و با بهره‌گیری از شیب طبیعی زمین انجام می‌دادند.

وی افزود: ملت ایران در ۵۰۰، ۱۰۰۰ یا حتی ۲۰۰۰ سال پیش سدهای پیشرفته‌ای مثل بندها و سازه‌های آبی شوشتر یا سد کُرِیت در طبس ساختند؛ سدی که به مدت ۵۰۰ سال بلندترین سد دوقوسی جهان بود. این ملت هم توانایی فنی و هم شناخت سرزمین خود را داشته است و آیین‌هایش نیز با طبیعت سازگار بوده‌اند، اما متأسفانه این میراث ارزشمند را فراموش کرده‌ایم.

وی تأکید کرد: باید با نگاه به گذشته خود و درک اقلیم فعلی، تصمیمات درست برای آینده را اتخاذ کنیم. استفاده از قنات هنوز هم می‌تواند هوشمندانه باشد، اما با فرونشستی که در دشت‌های آبرفتی کشور ایجاد کرده‌ایم، احیای مجدد آبخوان‌های آبرفتی در کوتاه‌مدت ۱۰۰ یا ۱۰۰۰ ساله ممکن نیست. واقعیت این است که آسیب‌های جدی به منابع آب و خاک کشور وارد کرده‌ایم و تنها با درک درست گذشته و شرایط اقلیمی فعلی می‌توانیم به آینده‌ای بهتر امیدوار باشیم. ما نه بارش منظم داریم، نه رودخانه‌های پرآب.

این محقق با تاکید بر اینکه حتی پرآب‌ترین رودخانه‌های کشور مثل کارون نیز به دلیل ساخت سدهای متعدد و کاهش بارش، دیگر شرایط گذشته را ندارند، خاطر نشان کرد: به نظر من، کشور به یک توقف، یک تنفس نیاز دارد؛ فرصتی برای بازنگری و درک وضعیت فعلی. اگر بفهمیم این حجم از شتاب و کج‌فهمی مدیریتی ما را به کجا رسانده، می‌توان با هم‌افزایی و رسیدن به الگویی درست، آینده‌ای بهتر برای فرزندانمان ساخت؛ آینده‌ای که به‌جای لعن و نفرین، قدردانی و احترام نسبی به همراه داشته باشد.

استفاده از روش‌های میانبر به جای مدیریت منابع

بلورچی سیاست انتقال آب را یک مسکن موقتی برای حل معضل آب در کشور دانست و ادامه داد: اما این مسکن، در واقع یک «سرطان» است؛ زیرا نه‌تنها مقصد را به کم‌آبی وابسته می‌کند، بلکه مبدا را نیز در معرض بحران آب قرار می‌دهد. انتقال آب در واقع گسترش وابستگی به منابع ناپایدار است.

او با تاکید بر اینکه انتقال آب، به‌هیچ‌وجه روشی پایدار و محیط‌زیستی نیست، یادآور شد: هر حوزه آبریز باید تنها با تکیه بر منابع آب خود مدیریت شود. متأسفانه ما هنوز بسیاری از منابع آبی کشور را نمی‌شناسیم. حتی نمی‌دانیم فرونشست‌هایی که در دشت‌ها اتفاق می‌افتد، در کدام لایه آبخوان و با چه شدتی در حال رخداد است. ما اطلاعات ژئوفیزیکی کافی و دقیق و بروزی از آبخوان‌های آبرفتی و سنگی کشور در اختیار نداریم.

این محقق حوزه آب و فرونشست زمین خاطر نشان کرد: تمام بلایی که امروز به سر کشور آمده، نتیجه‌ همین ندانستن‌هاست. حرف بنده همیشه این بوده: «تا ندانی که چه داری، نمی‌توانی مدیریت درستی بر آن داشته باشی.»

وی درباره وضعیت سدهای کشور، گفت: بسیاری از سدهای ما از همان ابتدای طراحی و ساخت نیز قابل بهره‌برداری نبودند. برخی از آن‌ها باید تخریب شوند تا محیط زیست حفظ شود؛ برخی دیگر باید تغییر کاربری داده شده یا اصلاح و بازسازی شوند تا کارایی مناسب را پیدا کنند.

بلورچی افزود: این تغییرات نیاز به هم‌افزایی ملی دارد. به‌عنوان نمونه، اگر ارتفاع سد گتوند ۲۰ متر افزایش پیدا نمی‌کرد و صرفاً به‌عنوان یک سد ذخیره‌ای عمل می‌کرد، معادن نمک کنار آن دچار ارتباط با آب دریاچه نمی‌شد و شاید این‌همه بحران برای منطقه ایجاد نمی‌کرد.

بلورچی ادامه داد: این اصرار که بخواهیم ارتفاع سد را برای تولید برق بالا ببریم، اشتباه بزرگی بود که امروز سه برابر هزینه‌ ساخت آن را باید خرج کنیم تا بتوانیم اثرات منفی‌اش را در مسیر رود کارون جبران کنیم.

وی تأکید کرد: این اصلاحات نیازمند یک بازنگری جدی در تمام برنامه‌های توسعه‌ای کشور است. نباید از اصلاح اشتباهات گذشته بترسیم؛ پافشاری بر خطاها، نشانه‌ حماقت است، نه تدبیر.

بلورچی درباره دریاچه ارومیه گفت: در حال حاضر دریاچه ارومیه به سرنوشت خطرناکی دچار شده که اگر اصلاحات اساسی در پیرامون آن صورت نگیرد، غیر قابل بازگشت خواهد شد. در ضمن سایر دریاچه‌های کشور نیز کم و بیش همین مسیر را طی می‌کنند.

وی افزود: ما با سدسازی‌های گسترده و توسعه بی‌رویه‌ کشاورزی در پیرامون رودخانه‌ها، عملاً اجازه ندادیم آب کافی به پایین‌دست سدها برسد. از سوی دیگر، در اطراف دریاچه‌ها و بطور مثال ارومیه بیش از ۶۰ هزار حلقه چاه کشاورزی حفر کرده‌ایم.

وی توضیح داد: این چاه‌ها زمانی در عمق یک تا دو متری به آب می‌رسیدند، اما اکنون عمق دسترسی به آب در آن‌ها به ۷۰، ۸۰ و حتی ۹۰ متر رسیده است. در نتیجه پایین رفتن آب در پیرامون دریاچه، آب دریاچه پایین رفته و خشک شده، این آب به شدت شور به زیر دشت نفوذ کرده و در آن پخش شده است.

بلورچی بیان کرد: آب شیرینی که در گذشته سبب ایجاد فشار و تعادل میشد و سطح دریاچه را شکل می‌داد، امروز به عمق زمین رفته و وسعت زمین‌های شور پیرامون دریاچه به‌سرعت در حال افزایش است. همین اتفاق دقیقاً در مورد دیگر دریاچه‌ها و تالاب‌های کشور هم رخ داده است.

او هشدار داد: ما هم ورودی آب سطحی این دریاچه‌ها را قطع کرده‌ایم، هم از آب زیرزمینی اطراف آن‌ها استفاده بی‌رویه کرده‌ایم. تا زمانی که بهره‌برداری از چاه‌ها کاهش نیابد و مسیر آب‌ها آزاد نشود، راهی برای نجات دریاچه‌ها و تالاب های کشور وجود ندارد.

بلورچی گفت: این بازسازی به‌مرور زمان و با برنامه‌ریزی دقیق امکان‌پذیر است، سخت است اما دور از دسترس نیست. در غیر این صورت، سرنوشت همه‌ دریاچه‌ها و تالاب‌های کشور تکرار خشکی و نابودی خواهد بود.

وی ادامه داد: امروز در اغلب استان‌ها، از جمله تهران، شرایط آب و محیط زیست تفاوتی با مناطق بحرانی ندارد. این مسئله زنگ خطری جدی برای آینده کشور است. من فقط امیدوارم که درباره‌ این مسائل به‌صورت منطقی، علمی و واقعی فکر شود و برنامه‌ریزی‌ها بر اساس واقعیت و نه مصلحت‌های لحظه‌ای فردی شکل بگیرند.

وی تأکید کرد: مردم ما بسیار آگاه‌تر از مدیران هستند. به‌عنوان نمونه، در دشتی مثل گرمسار حتی یک مورد حفر چاه غیرمجاز دیده نمی‌شود؛ چراکه خود مردم مراقب منابعشان هستند. اما در دشت‌هایی مثل تهران یا ارومیه، در عرض یک سال هزار چاه جدید حفر می‌شود.

او اظهار کرد: این زیاده‌خواهی‌ها سرزمین ما را نابود می‌کند. همه باید کشورمان را دوست داشته باشیم. ما باید با هم همدل باشیم تا آینده‌ای خوب برای همه‌ مردم رقم بخورد. کشوری که در آن عده‌ای در ویلاهای لوکس زندگی کنند و باقی مردم در تنگ‌دستی، کشور خوشبختی نخواهد بود. ایران و ایرانی توانایی و لیاقت زندگی بسیار بهتر و شایسته‌تری را دارد.

لینک کوتاه : https://vefaghemelli.com/?p=8889
  • منبع : ایسنا
انفرادی

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.