تغییرات دنیا از وضعیت جهان در حالت «توازن و تعادل بازدارنده» به سوی «آمادگی عملیاتی پیشتهاجمی» حکایت دارد؛ الگویی که برخی مناطق را مستعد درگیری و برخورد میان قدرتها خواهد کرد.
مولفههای مهم نظامی-امنیتی و اقتصادی جهان، الگوی جهانی قابل ردیابی ترسیم کرده که از حالت «توازن و تعادل بازدارنده» به سوی «آمادگی عملیاتی پیشتهاجمی» در حال حرکت است؛ شرایطی که در حوزه نظامی بیش از هر چیز در افزایش شاخصهایی مانند تحرک نیروها، شدت رزمایشها، ارتباطات نظامی و بسیج راهبردی در اغلب کشورها از جمله ایالات متحده، روسیه، چین و ایران، خودنمایی کرده است.
این روندها معمولا با توسعه حوزههای سایبری و اطلاعاتی همراه بودهاند که البته هر کدام به طور مجزا نیاز به بررسی دقیق و موشکافانه دارد. رصد آمار و ارقام حکایت از آن دارد که اکثر کشورها بودجههای دفاعی خود را به نسبت تولید ناخالص داخلی افزایش داده و همچنین ذخایر طلا و ارز در سرزمین قدرتهای شرقی (چین، روسیه، هند) رشد داشته است.
در همین شرایط کشورهایی مانند آمریکا و انگلستان با سطح بالای بدهی عمومی، وارد مرحله آسیبپذیری مالی مزمن شدهاند؛ نکتهای که به تنهایی چرایی تسریع حرکت کشورهای شرقی و به طور خاص چین برای تقابل با غرب و دستیابی به سهم بیشتر از اقتصاد جهانی را روایت میکند.
این تحولات صرفا تاکتیکی نیستند، بلکه نشانه یک تغییر مهم و ساختاری در شیوه مواجهه با رقابت ژئوپلیتیک به شمار میآیند؛ نوعی آمادهسازی بلندمدت برای درگیریهای چندجبههای و ترکیبی؛ امری که نشانههای آن به وضوح قابل رویت است. اگرچه نمیتوان زمان دقیقی برای ورود به مرحله تقابل همهجانبه در نظر گرفت، اما نمیتوان اصل تقابل را نیز منکر شد.
مرور این شرایط نشان میدهد در فاصله ۱۸ ماه گذشته چند روند راهبردی بیش از دیگر موضوعات مورد توجه بوده است:
رشد شاخصهای نظامی در میان قدرتهای جهانی
کشورهای غربی و شرقی چون آمریکا، روسیه و چین در شاخصهای عملیاتی از جمله رزمایشها، تحرک نیرو، آمادگی سایبری، بسیج راهبردی و ارتباطات نظامی دارای رشد بودهاند. این هماهنگی تصادفی نیست و بیانگر یک فاز عملیاتی جهانی در سطح خاکستری به معنای آمادهباش تاکتیکی چندلایه است؛ رویدادی که با نگاه به تاریخ روابط بینالملل به ویژه در دوران قبل از وقوع جنگهای جهانی اول و دوم هم کاملا مسبوق به سابقه است.
افزایش میانگین امتیاز نظامی کشورها در فاصله سالهای ۲۰۲۴ تا ۲۰۲۵ نشان میدهد بسیاری از کشورها صرفا رزمایش نمیکنند، بلکه عملا در حال نصب زیرساخت، جابهجایی پنهان نیروها، تقویت ارتباطات فرماندهی و آمادهسازی سناریوهای چندجبههای هستند.
انتقال وزن راهبردی به سمت نظامیگری در شرق و فشار مالی مزمن در غرب
مرور آمار و ارقام موجود در هجده ماه گذشته نشان از آن دارد که کشورهای چین و روسیه با تمرکز بر افزایش ذخایر ارزی، تثبیت نرخ تورم و تقویت تولید تسلیحات، در حال جانشینی «بازدارندگی اقتصادی» بهجای توازن غربیها هستند.
از نگاه بسیاری از تحلیلگران و محققان حوزه بینالملل، در سال ۲۰۲۵، جهان دیگر در وضعیت صلح نیست، بلکه در مرحله بازدارندگی مسلحانه در آستانه احتراق قرار دارد. تحلیل شاخصهای ترکیبی نشان میدهد که حداقل سه قدرت جهانی و دو قدرت منطقهای به سطح آمادگی عملیاتی نزدیک به فاز درگیری رسیدهاند.
در صورت آغاز جنگ در هر یک از مناطق حساس، احتمال گسترش درگیری به سطح چندقطبی با دخالت نیروهای نیابتی و تقابل اقتصادی شدید بسیار بالا است. روندهای موجود نشان از آن دارد که در سال ۲۰۲۵، سه محور اصلی بیشترین پتانسیل گذار از تنش به درگیری نظامی را دارند:
در غرب آسیا برخی تحلیلگران از احتمالاتی مانند درگیری میان رژیم صهیونیستی با محور مقاومت تا پایان سال ۲۰۲۵ سخن میگویند.
یکی از سناریوهای مهم دیگر در این زمینه به نقشآفرینی آمریکا مربوط است و احتمال اینکه این کشور وارد فاز مشارکت هدفمند از طریق عملیات محدود در خلیج فارس یا پشتیبانی اطلاعاتی گسترده شود. البته دولت کنونی آمریکا بارها اعلام کرده خواستار پایان همه درگیریها در خاورمیانه است و منافع اقتصادی دولت «دونالد ترامپ» نیز در سیاستهای اعلانی کاخ سفید با تثبیت امنیت طرحهای کلان اقتصادی بازیگرانی مانند عربستان سعودی، قطر و امارات گره خورده است.
سناریوی سوم در این محدوده، افزایش حملایت یمنیها به رژیم صهیونیستی و تشدید حملات سایبری به زیرساختهای انرژی و حتی اختلال در تنگه هرمز خواهد بود.
نباید از سناریوی ترکیبی هم غفلت شود؛ وضعیتی که میتواند شوکی مهم بر سیستم جهانی وارد کند. در این سناریو که ماهیت ترکیبی دارد اگر در خاورمیانه و بالتیک درگیری همزمان رخ دهد، چند اتفاق به طور همزمان به وقوع خواهد پیوست:
- با وقوع شوک انرژی احتمالا نفت به بالای ۱۲۰ دلار میرسد.
- با تشدید این تنشها افزایش فشار تورمی جهانی را خواهیم داشت.
-بازارهای مالی سقوط میکنند. - افزایش تحرکات سایبری جهانی و اختلال در زنجیره تامین جهانی یکی دیگر از محتملترین رویدادها خواهد بود.
روندهای راهبردی کنونی جهان از دید برخی تحلیلگران و موسسات تحقیقاتی حکایت از آن دارد که نظام بینالملل در شرایط پیشاجنگی قرار دارد. بررسی تطبیقی امروز جهان با دنیای قبل از جنگهای اول و دوم هم موید این مساله است. اما نمیتوان ادعا کرد که در ماهها و سالهای آتی، جهان وارد یک منازعه فراگیر مانند نبردهای خانمانسوز نیمه نخست قرن بیستم خواهد شد.
این موضوع بیش از هر چیز به تغییر و تحول در ماهیت مفهوم جنگ و نیز بازدارندگی ایجادشده به واسطهی تسلیحات هستهای بازمیگردد؛ امری که باعث شده اساسا احتمال وقوع جنگ جهانی سوم مانند دو جنگ جهانی قبلی تا حد زیادی کاهش یافته و کارشناسان احتمال چندانی برایش در نظر نگیرند.
اما با وجود سیاستمداران غیرقابلپیشبینی نظیر ترامپ، نگرش راهبردی، احتمال حذف حتی همین سناریو را هم نمیدهد. نسلبندی جنگ و اینکه دنیای امروز بیش از هر چیز با نسلهای چهارم و پنجم جنگ مواجه است، احتمال تکرار نبردهای جهانی اول و دوم را تا حد بسیار زیادی کاهش داده است و همانطور که بسیاری از کارشناسان روابط بینالملل و متخصصان حوزه جنگ اذعان دارند «جنگ جهانی سوم از سالهای قبل آغاز شده است.»