بازگشت تحریمها و قرار گرفتن ایران در مرکز بحران جدید
به گزارش وفاق ملی، ایران بار دیگر در مرکز یکی از مهمترین بحرانهای بینالمللی قرار گرفته است. پس از هفتهها رفتوآمدهای دیپلماتیک و بحثهای پرحجم در مجامع جهانی، حالا بازگشت تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل، یا همان «مکانیسم ماشه»، به صورت قطعی اعلام شده است. این روند که بسیاری از تحلیلگران وقوع آن را محتمل میدانستند، اکنون به واقعیت درآمده و به بحث روز ایرانیان تبدیل شده است. همزمانی فعال شدن این مکانیزم با سخنرانی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در مجمع عمومی سازمان ملل نیز بر حساسیتها افزوده و نشان میدهد این موضوع تنها به یک تصمیم حقوقی محدود نیست، بلکه با معادلات سیاسی و امنیتی گستردهتری گره خورده است.
نقش چین و روسیه؛ حمایت نمادین یا راهبردی؟
در هفتههای اخیر برخی گزارشها حکایت از آن داشت که روسیه و چین قصد دارند روند بازگشت تحریمها را متوقف کنند. این خبر امیدهایی را در فضای سیاسی داخلی ایجاد کرد. با این حال، نتیجه نهایی چیز دیگری بود. چین و روسیه تنها رأی منفی به قطعنامه بازگشت تحریمها دادند. ناظران معتقدند پکن و مسکو به خوبی میدانستند که مکانیزم ماشه با قاطعیت اجرا خواهد شد و مخالفتشان تغییری در مسیر نهایی ایجاد نخواهد کرد. در نتیجه، تصمیم آنها بیشتر در قالب ثبت موضع و نمایش همراهی با ایران ارزیابی شد تا اقدامی عملی برای جلوگیری از بازگشت تحریمها. در همین حال، برخی منابع غیررسمی گزارش دادند که چین از آمریکا و اسرائیل خواسته است در شرایط پس از بازگشت تحریمها، از هرگونه اقدام نظامی علیه ایران خودداری کنند؛ موضوعی که به زعم کارشناسان نشاندهنده نگرانی پکن از بیثباتی منطقهای است.
واکنش رسمی مقامات ایران به بازگشت مکانیسم ماشه
در داخل کشور، مقامات عالی ایران بر مواضع ثابتشده خود تأکید کردند. رهبر انقلاب اسلامی در چند پیام صریح اعلام کردند که ایران از مسیر خود عقبنشینی نخواهد کرد و فشارهای بینالمللی موجب تغییر سیاستهای کلان کشور نخواهد شد. این موضعگیری در رسانههای داخلی بهطور گسترده بازتاب یافت. صداوسیما نیز در برنامههای تحلیلی خود کوشید بازگشت تحریمها را کماهمیت جلوه دهد. برخی از کارشناسان دعوتشده به تلویزیون تأکید کردند که فعال شدن اسنپبک بیش از آنکه تهدید واقعی باشد، نوعی جنگ روانی است که با هدف افزایش فشار روانی بر مردم ایران دنبال میشود. روزنامه کیهان نیز در تیتر اصلی خود نوشت: «با چه زبانی بگویند باج میخواهند؟»؛ تیتر و تحلیلی که بازگشت تحریمها را صرفاً بهانهای برای امتیازگیری غرب معرفی کرد.
شکافهای سیاسی داخلی و استفاده جناحها از تحریمها
در فضای سیاسی داخلی، واکنشها به بازگشت مکانیسم ماشه متناقض بود. چهرههای نزدیک به جریان پایداری از بازگشت تحریمها استقبال کردند و آن را فرصتی برای حمله به دولت سابق و اصلاحطلبان دانستند. در مقابل، اصلاحطلبان این بار نهتنها در موقعیت ضعف سیاسی قرار دارند، بلکه به نظر میرسد ابزار چندانی برای اثرگذاری بر روندها در اختیار ندارند. این وضعیت نشان میدهد که مکانیسم ماشه فراتر از جدالهای سیاسی مرسوم در ایران است و نمیتوان آن را صرفاً به منازعات جناحی تقلیل داد.
تحریمها و پیامدهای اقتصادی-اجتماعی
فعال شدن مکانیسم ماشه معنایی فراتر از یک تصمیم حقوقی دارد. این اقدام میتواند بر صادرات نفت ایران، روابط بانکی، مبادلات تجاری و دسترسی به منابع ارزی اثر مستقیم بگذارد. اقتصاد ایران که در سالهای اخیر تحت فشارهای شدید خارجی و مشکلات داخلی بوده، حالا با موج تازهای از تحریمها روبهرو خواهد شد. تحلیلگران اقتصادی هشدار دادهاند که افزایش قیمت ارز و طلا میتواند به تورم شدیدتر و کاهش قدرت خرید مردم منجر شود. در همین حال، نگرانی از کاهش سرمایهگذاری خارجی و محدودیتهای جدید در بخش انرژی نیز مطرح است. از منظر اجتماعی نیز، افزایش اضطراب عمومی و کاهش اعتماد به آینده اقتصادی کشور از پیامدهای اجتنابناپذیر این تصمیم خواهد بود.
اهمیت ماههای پیشرو برای آینده
آنچه این بار ماجرا را پیچیدهتر میکند، این است که بازگشت مکانیسم ماشه تنها یک رخداد سیاسی یا دیپلماتیک نیست؛ بلکه پیامدهای مستقیم آن زندگی روزمره مردم ایران را تحتتأثیر قرار میدهد. در حالی که گروههای سیاسی همچنان سرگرم بازیهای جناحی و حمله به یکدیگر هستند، واقعیت این است که آینده اقتصادی و اجتماعی کشور در معرض چالشهای بزرگ قرار گرفته است. بسیاری از کارشناسان معتقدند ماههای آینده میتواند به تعیینکنندهترین دوره در سالهای اخیر بدل شود. مسیر پیشروی ایران نهتنها بر سیاست داخلی و روابط خارجی کشور تأثیر خواهد گذاشت، بلکه وضعیت معیشت مردم و آینده نسل جوان را نیز تحتالشعاع قرار خواهد داد.
جنگ روانی و ضرورت برنامههای مقابلهای
واقعیت این است که فعال شدن مکانیسم ماشه تا حد زیادی یک جنگ روانی واقعی هم محسوب میشود و تحلیلهایی که تأکید میکنند این تحریمها تأثیر چندانی ندارند تا حدودی درست است. با این حال، نه بزرگنمایی و نه کوچکنمایی این رخداد خودبهخود مشکلی را حل نمیکند. ارائه برنامههای مقابلهای مشخص، جذب همراهی مردم و تقویت اتحاد ملی میتواند از واکنشهای احساسی و روانی جامعه جلوگیری کند. در این مسیر، نقش رسانهها بسیار حیاتی است تا با تحلیلهای متعادل و اطلاعرسانی دقیق، از آشفتگی روانی و نگرانی بیمورد جلوگیری شود و جامعه با آرامش و آگاهی بیشتر به این بحران واکنش نشان دهد.