یادبود بدرالزمان قریب؛ بانویی که زبان فراموششده جاده ابریشم را زنده کرد
به گزارش وفاق ملی، هفتم مرداد، پنجمین سالگرد درگذشت بانویی است که نامش در حافظه فرهنگی ایران با واژههایی چون زبانشناسی تاریخی، سغدیپژوهی و صبوری علمی پیوند خورده است؛ بدرالزمان قریب، ایرانشناس، زبانپژوه و استاد مسلم زبانهای باستانی ایران.
او در سال ۱۳۰۸ در تهران متولد شد و در خانوادهای اهل فرهنگ و دانش پرورش یافت. همین زمینه، مسیر زندگی او را به سوی دانش و پژوهش هموار کرد. با وجود ابتلا به بیماری چشمی در نوجوانی، پس از درمان، مسیر علمیاش را با پشتکاری بینظیر از سر گرفت. نخست دیپلم طبیعی گرفت، اما پس از بیماری، به رشته ادبیات گرایش یافت و سرانجام در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پذیرفته شد؛ جایی که در محضر استادان بزرگی چون فروزانفر، معین، پورداوود و خانلری درس آموخت.
اما مسیر علمی بدرالزمان قریب در ایران متوقف نماند. پس از اخذ لیسانس، راهی دانشگاه پنسیلوانیا در آمریکا شد و در آنجا نزد استادانی چون مارک دِرسدن، نورمن براون و والتر هنینگ، زبانشناسی، سانسکریت، زبانهای ایرانی باستان و زبان سُغدی آموخت. تخصص او در زبان سُغدی – زبانی باستانی که هزار سال زبان فرهنگی و تجاری جاده ابریشم بود – همان نقطهای است که موجب تمایز و درخشش علمی او در تاریخ معاصر ایران شد.
در سال ۱۳۴۴، رساله دکتری او با عنوان «تحلیل ساختاری نظام فعل در زبان سُغدی» به پایان رسید؛ اثری که هنوز هم یکی از متون مرجع در سغدیپژوهی به شمار میرود. او پس از بازگشت به ایران، ابتدا در دانشگاه شیراز و سپس از سال ۱۳۵۰ در دانشگاه تهران تدریس کرد و به مقام استادی رسید. همچنین به عنوان استاد مدعو در دانشگاههای معتبری چون هاروارد و یوتا حضور یافت.
اما آنچه بدرالزمان قریب را فراتر از یک استاد دانشگاه و پژوهشگر زبانهای باستانی قرار میدهد، تعهد عمیق او به بازشناسی و مستندسازی زبانهای فراموششده ایران است. او بیش از دو دهه از عمر خود را صرف نگارش «فرهنگ سغدی» کرد؛ اثری سترگ در دو جلد که واژگان این زبان باستانی را از متون بودایی، مانوی و مسیحی استخراج و دستهبندی کرد و از نظر ریشهشناسی تحلیل نمود. این اثر در سالهای ۱۳۷۴ و ۱۳۷۵ دو جایزه معتبر کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و سازمان میراث فرهنگی را از آن خود کرد.
ترجمه کتاب ارزشمند «زبانهای خاموش» یوهانس فریدریش توسط او و یدالله ثمره نیز از نقاط عطف کارنامه علمیاش بود و در سال ۱۳۶۶ جایزه کتاب سال را دریافت کرد. بدرالزمان قریب در طول عمر علمیاش آثار متعددی منتشر کرد که هر یک، پنجرهای نو به سوی شناخت ایران باستان گشودند؛ از جمله: «داستان تولد بودا به روایت سغدی»، «ریشههای ایرانی باستان در سغدی»، و نسخه انگلیسیشده رساله دکتریاش.
در سال ۱۳۸۱، او به عنوان چهره ماندگار زبان و ادبیات ایران مورد تجلیل قرار گرفت و در سال ۱۳۸۴ نیز، تمبر یادبودش منتشر شد؛ نشانهای از جایگاه نمادین او در تاریخ علمی معاصر. در واپسین سالهای زندگی، با بزرگمنشی تمام، کتابخانه شخصیاش را به فرهنگستان زبان و ادب فارسی اهدا کرد و امروز مجموعهای گرانبها به نام او در آنجا نگهداری میشود.
اما سهم بدرالزمان قریب تنها در پژوهش نیست؛ بلکه در گشودن مسیرهایی است که پیش از او کمتر کسی جرأت عبور از آنها را داشت. او نه فقط زبانی را بازشناساند، بلکه فراموشی را به چالش کشید و یادآور شد که زبان، حافظه تاریخی ملتهاست و خاموشیاش، چیزی جز گمگشتگی فرهنگی نیست.
پنج سال از خاموشی بدرالزمان قریب گذشته، اما پژواک کار او در گوش تاریخ و زبانشناسی ایران همچنان شنیده میشود. او خود زنی بود از تبار زبانهای خاموش؛ بانویی که با صدایی آرام، ولی استوار، زبان باستان را دوباره به زبان آورد.