به گزارش وفاق ملی، هیچکس تردید ندارد که هدف نهایی غرب از فشارهای سیاسی، تحریمهای اقتصادی و تهدیدهای نظامی، صرفاً محدودکردن برنامه هستهای ایران نیست. پشت این پرده، نقشهای کلانتر پنهان است؛ نقشهای که ریشههای تاریخی دارد و سالهاست در قالب طرحهایی چون «خاورمیانه جدید» از سوی آمریکا و اسرائیل پیگیری میشود: تجزیه ایران.
ریشههای تاریخی یک توطئه
نگاهی به تاریخ نشان میدهد که ایران همواره در تقاطع منافع قدرتهای بزرگ بوده است. از ماجرای جدایی بخشهایی از قفقاز در قراردادهای گلستان و ترکمانچای تا حمایتهای شوروی و سکوت غرب در جریان بحران آذربایجان ۱۳۲۴، همیشه طرحهایی برای تضعیف یکپارچگی ایران وجود داشته است. بعدها، در دوران جنگ سرد، گروههای قومگرا و تجزیهطلب در کردستان و بلوچستان با چراغ سبز سرویسهای خارجی تقویت شدند.
گروهکهای تجزیهطلب؛ پیادهنظام سیاست غرب
امروز هم نامهایی چون پژاک، کومله، جندالله و چند گروهک مسلح بلوچ، در رسانههای غربی بهعنوان «جنبشهای آزادیخواهانه» معرفی میشوند، در حالی که اسناد متعدد نشان میدهد این گروهها آموزش نظامی، لجستیک و حتی بودجه مستقیم از سرویسهای اطلاعاتی غربی دریافت کردهاند. تجربه عراق، سوریه و لیبی نشان داد که غرب از چنین گروههایی تنها بهعنوان ابزار فشار و بیثباتسازی استفاده میکند.
چرا تجزیه ایران برای غرب سودآور است؟
ایران یک قدرت منطقهای است؛ هم از نظر موقعیت ژئوپلیتیک، هم منابع عظیم انرژی و هم عمق فرهنگی و تمدنی. تجزیه ایران به چند واحد کوچک قومی، چند دستاورد کلیدی برای غرب دارد:• کنترل آسانتر منابع نفت و گاز• حذف یک قدرت بازدارنده در برابر اسرائیل• ایجاد کریدورهای امنیتی برای نفوذ به آسیای مرکزی و خلیج فارس• کاهش نفوذ ایران در محور مقاومت
خاورمیانه جدید؛ نقشهای که سالهاست روی میز است
از زمان کاندولیزا رایس، وزیر خارجه وقت آمریکا، اصطلاح «خاورمیانه جدید» وارد ادبیات سیاسی شد؛ نقشهای که بر مبنای تغییر مرزهای کشورهای منطقه طراحی شده است. در این نقشه، ایران تکهتکه میشود؛ کردستان از غرب جدا، بلوچستان از شرق مستقل و خوزستان بهعنوان «احواز» تجزیه میشود. رسانههای اسرائیلی بارها این سناریو را بازنشر کردهاند، چون تجزیه ایران یعنی حذف بزرگترین تهدید برای تلآویو.
جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل؛ نشانههای یک مسیر
در جنگ اخیر ۱۲روزه ایران و اسرائیل، مشخص شد که هدف صرفاً تلافی یا فشار نظامی نیست. حملات سایبری و پهپادی اسرائیل بیشتر بر زیرساختهای حیاتی و مناطق مرزی متمرکز بود؛ همان مناطقی که کانونهای بالقوه تجزیهطلبیاند. این یعنی استراتژی مشترک غرب و اسرائیل، همزمان تضعیف توان نظامی و دامنزدن به اختلافات قومی است.
برنامه هستهای ایران تنها بهانهای برای فشار و هدف اصلی، شکستن ستون فقرات ژئوپلیتیک ایران است. اگر لیبی و عراق تجربههای تلخ قرن بیستویکم بودند، ایران قرار است نقطه نهایی پروژه «خاورمیانه جدید» باشد. تنها راه مقابله با این سناریو، تقویت انسجام ملی، هوشیاری نخبگان و خنثیکردن ابزارهای نفوذ غرب در داخل است.