سپینو

1
تاملی بر ماجرای پژمان؛

دست‌های آلوده به حذف

  • کد خبر : 11871
  • 02 آبان 1404 - 18:53
دست‌های آلوده به حذف
خبر دستگیری پژمان جمشیدی، بازیگر شناخته‌شده، به اتهام تجاوز، موجی از واکنش‌ها را در شبکه‌های اجتماعی برانگیخت. این حادثه، فراتر از یک ماجرای شخصی، نشان‌دهنده روند نگران‌کننده "تخریب سیستماتیک چهره‌های محبوب" در جامعه است که سوداگران سیاسی از آن بهره می‌برند.

انتشار خبر دستگیری پژمان جمشیدی، بازیگر شناخته‌شده و سوپراستار سینمای ایران، به اتهام تجاوز، موجی از واکنش‌ها را در شبکه‌های اجتماعی برانگیخت. چنین موج‌هایی البته در فضای ملتهب رسانه‌ای امروز امری غیرمنتظره نیست.

افکار عمومی، تشنه‌ی هیجان و داوری‌های فوری است و در این میان مرز میان حقیقت و دروغ، به‌سادگی در گردوغبار خبرهای زرد گم می‌شود. اما هرچه ساعت‌ها و روزها از این حادثه گذشت و اخبار دقیق‌تری در دسترس قرار گرفت، چهره‌ی واقعی ماجرا و جهت واکنش‌ها نیز دگرگون شد.

همان کسانی که در نخستین ساعات، بی‌هیچ تأملی پرچم قضاوت را برافراشتند و آبرو بر باد دادند، بعدها پست‌هایی در مذمت قضاوت شتاب‌زده نوشتند و مردم را به صبوری دعوت کردند.

این اتفاق، صرفاً یک ماجرای شخصی یا رسانه‌ای نیست، بلکه نشانه‌ای است از روندی خزنده و خطرناک در جامعه ما و البته در جهان معاصر: روند «تخریب سیستماتیک چهره‌های محبوب».

در سال‌های اخیر بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و چهره‌های فرهنگی، تنها با طرح یک اتهام اخلاقی یا سیاسی، از قله محبوبیت به حضیض فراموشی رانده شده‌اند. تاریخ معاصر سینمای ایران و جهان مملو از چنین نمونه‌هایی است؛ از چهره‌هایی که در دوران شهرتشان آماج تهمت‌ها شدند تا آنان که پس از مرگ، تازه از اتهام مبرا گشتند.

در هالیوود، جنبش‌هایی چون «Me Too» در ابتدا با هدف عدالت‌خواهی شکل گرفت اما در ادامه، گاه به ابزاری برای حذف رقیب یا تسویه‌حساب‌های پنهان بدل شد. در ایران نیز نمونه‌های مشابهی را شاهد بوده‌ایم؛ هنرمندانی که صرفاً با یک خبر دروغین یا اتهامی ثابت‌نشده، مسیر حرفه‌ای‌شان نابود شد و اعتماد عمومی نسبت به چهره‌های فرهنگی آسیب دید.

اما پرسش بنیادین اینجاست: چه کسانی از این حذف و بدنامی سود می‌برند؟ از منظر جامعه‌شناسی سیاسی، چهره‌های هنری محبوب، حامل نوعی «سرمایه نمادین» هستند. سرمایه‌ای که به آنان قدرت تأثیرگذاری بر افکار عمومی می‌دهد؛ قدرتی گاه هم‌سنگ سیاستمداران.

وقتی یک بازیگر یا خواننده محبوب در بزنگاه‌های اجتماعی لب به سخن می‌گشاید، ممکن است جریان افکار عمومی را به سمتی هدایت کند که مطلوب برخی جریانات سیاسی خاص نیست. در چنین شرایطی، حذف نرم او از طریق تخریب اخلاقی، کارآمدترین راه است. این حذف، نه با گلوله، که با شایعه و ترند توییتری انجام می‌شود.

از دید نظریه‌های قدرت نرم، جریانات سیاسی همواره می‌کوشند چهره‌های اثرگذار فرهنگی را یا به مدار خود وارد کنند یا از میدان به در. و هرگاه یکی از این چهره‌ها، از چارچوب‌های رسمی قدرت فاصله بگیرد و به‌صورت مستقل محبوبیت کسب کند، به تهدیدی بالقوه بدل می‌شود. در چنین وضعیتی، عملیات روانی تخریب آغاز می‌شود. گاه از درون ساختار رسانه‌ای، گاه از بیرون مرزها. درواقع، برخی چنین می‌پندارند کنترل افکار عمومی در عصر رسانه، بدون مهار چهره‌های محبوب ممکن نیست.

اما وجه تلخ‌تر ماجرا، خود ما مردمانیم. جامعه‌ای که از یاد برده است «گمان بد، گناه است». آموزه‌های دینی ما به‌روشنی بر حرمت آبروی انسان تأکید دارند. قرآن کریم در سوره حجرات می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ». پیامبر اکرم نیز فرمودند: «من ستر مؤمناً ستره الله یوم القیامه». بااین‌حال، در دنیای وابسته به مجازی امروز، تنها با یک خبر و یک استوری، می‌توانیم سرنوشت یک انسان را به نابودی بکشانیم، بی‌آن‌که لحظه‌ای درنگ کنیم که شاید حقیقت چیز دیگری باشد.

در نگاهی کلان‌تر، سلسله تخریب‌هایی که گاه هم‌زمان علیه چهره‌های سیاسی و هنری کشور به راه می‌افتد، می‌تواند بخشی از پروژه‌ای هدفمند برای فرسایش سرمایه اجتماعی ایران باشد. تخریب چهره‌هایی چون آقای شمخانی در عرصه سیاست، یا پژمان جمشیدی در عرصه هنر، به ظاهر ارتباطی با هم ندارند، اما در عمق خود، به یک راهبرد مشترک اشاره دارند: سلب اعتماد مردم از چهره‌های محبوب و از نهادهای مرجع.

در این میان، دستگاه‌های اطلاعاتی بیگانه، از جمله سرویس‌هایی چون موساد و MI6، دقیقاً بر همین شکاف‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند. هدف نهایی آنان نه یک بازیگر یا سیاستمدار خاص، بلکه «امید جمعی» یک ملت است.

در این میان هزاران افسوس که جامعه‌ای که از تفکر، انصاف و تعقل فاصله بگیرد، خود به ابزار دست دشمنان بدل می‌شود. در عصر خبر و هیاهو، حفظ آبرو، شاید آخرین سنگر انسانیت باشد.

لینک کوتاه : https://vefaghemelli.com/?p=11871
  • نویسنده : بهنام عبداللهی
انفرادی

اخبار مشابه

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.