سپینو

2

‏تاملی در باب شکست همیشگی پروژه پهلوی؛‏ هرکه با ملت ایران در افتاد، ور افتاد

  • کد خبر : 6476
  • 05 تیر 1404 - 10:30
‏تاملی در باب شکست همیشگی پروژه پهلوی؛‏ هرکه با ملت ایران در افتاد، ور افتاد
رضا پهلوی در میانه جنگ، آشکارا جانب دشمن متجاوز را گرفت؛ دشمنی که به زیرساخت‌های نظامی، اقتصادی و غیرنظامی ایران حمله می‌کرد. اما آیا باید تعجب کرد؟

‏در روزهایی که آتش جنگی ۱۲روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی شعله کشید و سرنوشت خاورمیانه را تا مرز انفجار برد، یکی از بزرگ‌ترین شکست‌خوردگان این مصاف، نه در میدان نبرد که در میدان ادعا و فریب، رضا پهلوی بود؛ فرزند پادشاهی منقرض‌شده که همچنان در هپروت بازگشت به تخت سلطنتی خیالی، روزگار می‌گذراند.

‏او این جنگ را فرصتی مغتنم پنداشته بود؛ خیال می‌کرد با یورش نظامی اسرائیل به خاک ایران و فروپاشی احتمالی ساختار حکمرانی، می‌تواند پس از نزدیک به نیم قرن، از فراموشی تاریخی برخیزد و بر سریر قدرت تکیه زند. اما آن‌چه رخ داد، برعکس رؤیای او بود: نه‌تنها پای در خاک وطن نگذاشت، بلکه اندک آبرویی را که نزد گروهی قلیل از براندازان خارج‌نشین اندوخته بود، یک‌جا بر باد داد.

‏سخنان صریح و مکرر او در جانبداری از رژیمی که در حال بمباران مردم بی‌دفاع ایران بود، حیرت حتی رسانه‌هایی چون بی‌بی‌سی را نیز برانگیخت. رضا پهلوی در میانه جنگ، آشکارا جانب دشمن متجاوز را گرفت؛ دشمنی که به زیرساخت‌های نظامی، اقتصادی و غیرنظامی ایران حمله می‌کرد. اما آیا باید تعجب کرد؟ خیر. او نیک می‌دانست که در درون سرزمین ایران، نه پایگاهی دارد و نه مشروعیتی. می‌پنداشت اگر از بیرون، دستی آهنین و ارتشی بیگانه او را بر دوش بکشد، شاید تاج را دوباره بر سر نهد.

‏اما روزگار خلاف این پندار پیش رفت. ملت ایران –همان ملتی که شاید درون‌مرزی دچار تشتت و تضاد آرا باشد– در برابر دشمن بیگانه، سدی از جان و غیرت ساخت. شرافت ملی ایرانیان در برابر طمع خام او ایستاد، و نه‌تنها طومار سلطنت‌طلبی‌اش را درهم پیچید، بلکه از دید بسیاری از تحلیلگران، او را برای همیشه از صحنه سیاست اپوزیسیون نیز حذف کرد.

‏اشتباه تاریخی پهلوی، بی‌اعتنایی به ریشه‌های روانی و هویتی این ملت بود. او نفهمید مردمانی که با یکدیگر دعوا دارند، در لحظه تهدید، چون سیلی خروشان در برابر بیگانه یک‌دل می‌شوند. نفهمید ایران، سرزمین «همه یا هیچ» است؛ یا زیستنی در عزت یا مردنی با افتخار.

‏از سوی دیگر، سران آمریکایی و صهیونیستی نیز که شاید زمانی او را ابزاری برای پیشبرد پروژه‌های آشوب و تجزیه ایران می‌پنداشتند، با مشاهده بی‌ریشگی و منفوریت‌اش، به‌سرعت او را از مهره بودن نیز عزل کردند. رضا پهلوی در این میانه نه شاه شد، نه نماد، و نه حتی بازیگر؛ بلکه به مترسکی بدل گشت که حتی کلاغ‌ها نیز بر شانه‌اش نمی‌نشینند.

‏همان‌گونه که بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی نوشتند، این جنگ، نبرد میان بی‌شرفی و شرافت بود که در کوران آن، نقاب‌ها افتادند. پهلوی دیگر نه تنها «بدیل» نیست، که حتی «بدل» هم نیست. یک چهره تمام‌عیار ضدملی که پرده‌ها را درید و چهره‌اش عیان شد.

‏شاید یکی از نعمات این آزمون سهمگین، همین افشای چهره‌هایی باشد که سال‌ها با بزک دموکراسی‌خواهی، حقیقتِ طلب قدرت به هر قیمت را پنهان کرده بودند. و این بار نیز، آن‌که شکست خورد، نه ایران، که آنان بودند؛ و آن‌که پیروز شد، نه یک جناح سیاسی، که اتحاد ملی ملت ایران بود.

لینک کوتاه : https://vefaghemelli.com/?p=6476
  • نویسنده : بهنام عبداللهی
انفرادی