دکتر شدن؛ رؤیایی که هر سال هزاران جوان ایرانی را از خانه، خاک و خانواده دور میکند.
به گزارش وفاق ملی، با پایان هر سال تحصیلی، موجی از اضطراب و تصمیمگیریهای حیاتی نوجوانان و خانوادهها را در برمیگیرد. کنکور، انتخاب رشته، هدایت تحصیلی و آینده شغلی، دغدغههایی هستند که مثل حلقههای زنجیر، پشتسر هم ظاهر میشوند. در این میان، رشته پزشکی همچنان پرچمدار رؤیاهای خانوادگی است؛ اما ظرفیت محدود دانشگاههای داخلی و فشارهای اجتماعی، بسیاری را به تصمیمی پرهزینه و بعضاً بیفرجام سوق میدهد: مهاجرت تحصیلی.
ظرفیت محدود، رقابت سنگین، فساد پنهان
رشته پزشکی در ایران همچنان از پرتقاضاترین و پرجاذبهترین رشتههاست؛ اما ظرفیت اندک دانشگاهها، از سالها پیش موجب رقابت فشرده، ناعدالتی آموزشی، و حتی شکلگیری باندهایی برای دور زدن فرآیند رسمی شده است.
به گفته محمد محمدی مسعودی، مدیر سابق اعزام و بورس دانشجویان وزارت علوم، فضای باندبازی در رشتههای علوم تجربی ریشه در محدودیت ظرفیت دارد. او معتقد است یکی از راههای کاهش فساد، افزایش واقعی ظرفیت رشتههای پرمتقاضی، بهویژه پزشکی است؛ موضوعی که سالهاست میان مسئولان وزارت علوم و وزارت بهداشت محل مناقشه است.
مهاجرت تحصیلی؛ راه فرار یا بنبست؟
هزاران جوان ایرانی، هر سال برای تحصیل در رشته پزشکی راهی کشورهای اطراف میشوند؛ از ترکیه تا گرجستان، از ارمنستان تا کشورهای اروپای شرقی. اما آمارها نگرانکنندهاند. به گفته مسعودی، حدود ۷۵ درصد این دانشجویان در دانشگاههای غیرمعتبر تحصیل میکنند. در نتیجه، بازگشت آنها به ایران بدون امکان طبابت است.
در واقع، مهاجرت تحصیلی به پزشکی، بیش از آنکه یک «انتخاب» باشد، به «اجبار اجتماعی» شبیه شده است؛ فشار خانواده، تبلیغات مدارس، و تصویر آرمانی از پزشک موفق، همگی جوانان را به سمت خروج از کشور هدایت میکند؛ غافل از اینکه در بسیاری موارد، مدرک دریافتی حتی برای کار در کشور مقصد نیز ارزشی ندارد.
تقاضای کاذب؛ اشتباه نظام آموزشی یا فقر فرهنگی؟
حمید اکبری، مشاور معاون آموزشی وزارت بهداشت، دلیل هجوم گسترده به پزشکی را تقاضای کاذب و هدایت تحصیلی اشتباه میداند. او تأکید دارد که کشور به این حجم پزشک نیاز ندارد و نظام آموزشی باید استعدادها را به سمت رشتههای مهندسی، علوم انسانی و علوم پایه سوق دهد؛ رشتههایی که با وجود اهمیت حیاتی در توسعه کشور، با بیمهری دانشآموزان و خانوادهها مواجه شدهاند.
اکبری هشدار میدهد که افزایش غیرکارشناسی ظرفیت رشتههای پزشکی باعث ضربه به سایر رشتهها خواهد شد؛ چرا که امکانات آموزشی، بیمارستانها، بودجه و تعداد اساتید محدود است. از نظر او، مشکل اصلی در الگوی فرهنگی جامعه و هدایت تحصیلی نادرست ریشه دارد، نه در کمبود پزشک.
هزینههای مالی، اجتماعی و روانی مهاجرت
در نگاه اول، مهاجرت تحصیلی برای ورود به رشته پزشکی، شاید راهی معقول بهنظر برسد؛ اما واقعیت تلختر است. دانشجویانی که با هزار امید کشور را ترک میکنند، اغلب در مسیر تحصیل با بحرانهای مالی، انزوای اجتماعی، فشار روانی و حتی افسردگی مواجه میشوند.
بنا به گفته مسعودی، در برخی موارد، خانوادهها تمام دارایی خود را برای تحصیل فرزندشان در خارج از کشور خرج میکنند، اما نه تنها آیندهای تضمینشده در انتظار آنها نیست، بلکه بازگشت به کشور هم دشوار است. در برخی موارد نیز دانشجویان در کشورهای مقصد برای تأمین هزینهها، وارد مسیرهای پرخطر و حتی غیرقانونی میشوند.
پزشک هست، بیمار نیست؛ بحران ظرفیت از زاویه دیگر
یکی از دلایل اصلی محدودیت ظرفیت در رشته پزشکی، کمبود زیرساختهای درمانی برای آموزش دانشجویان است. اکبری میگوید: حتی اگر بخواهیم ظرفیتها را افزایش دهیم، نه استاد کافی داریم، نه بودجه، نه بیمارستان و نه بیمار!
این مشکل، در مناطق محروم شدیدتر است. پزشکان ترجیح میدهند در شهرهای بزرگ و مناطق مرفه مطب تأسیس کنند، چون در مناطق کمبرخوردار، پرداخت ویزیت دشوار است و سود اقتصادی ندارد. بنابراین، کمبود پزشک در مناطق دورافتاده، نه ناشی از نبود نیروی انسانی، بلکه ناشی از نبود انگیزه اقتصادی برای ماندن در این مناطق است.
راهحلها؛ از ایجاد جذابیت تا تغییر در انتخاب رشته
کارشناسان معتقدند که باید نگاه جامعه به «موفقیت تحصیلی» و «شغل آینده» تغییر کند.
مسعودی سه راهکار اصلی پیشنهاد میدهد:
- تغییر ذائقه تحصیلی جامعه با ایجاد بازار کار مناسب برای سایر رشتهها؛
- افزایش انتخابهای مؤثر در انتخاب رشته برای کنکوریها؛ یعنی اجازه دهیم دانشآموزانی که در پزشکی قبول نشدهاند، در رشتههای دیگر اما با کیفیت بالا ادامه تحصیل دهند؛
- تقویت زیرساخت آموزشی و بیمارستانی با مشارکت بخش خصوصی و سازمانهای مردمی، بهویژه در مناطق محروم.
جمعبندی:
مهاجرت تحصیلی برای تحصیل در رشته پزشکی، تنها یک تصمیم فردی نیست؛ نتیجهی مجموعهای از فشارهای اجتماعی، ضعفهای ساختاری و نابرابریهای آموزشی است. راه حل آن هم تنها افزایش ظرفیت یا ممنوعکردن خروج دانشجویان نیست، بلکه نیازمند اصلاح نگاه فرهنگی به موفقیت، توسعه زیرساختهای درمانی، و ایجاد جذابیت برای رشتههای دیگر است.
تا زمانی که «دکتر شدن» تنها راه معتبر موفقیت تلقی میشود، این تب همچنان قربانی میگیرد؛ قربانیانی که گاه در سکوت از خانه مهاجرت میکنند و بیصدا به بنبست میرسند.