سپینو

0

ترور شخصیتی در امتداد جنگ ترکیبی؛‏ عملیات شبانه علیه رئیس‌جمهور

  • کد خبر : 7568
  • 17 تیر 1404 - 18:28
ترور شخصیتی در امتداد جنگ ترکیبی؛‏ عملیات شبانه علیه رئیس‌جمهور
پس از انتشار مصاحبه مسعود پزشکیان و تاکر کارلسون موج تخریبی علیه او به راه افتاد. هم‌صدایی دو طیف ظاهراً متضاد در حمله به رئیس‌جمهور تعجب‌برانگیز است: از یک سو، جریان موسوم به سوپرانقلابی و از سوی دیگر، جریان‌های برانداز و اپوزیسیون برون‌مرزی.


‏دیروز مصاحبه‌ای میان رئیس‌جمهور ایران، مسعود پزشکیان و تاکر کارلسون، روزنامه‌نگار برجسته و پرمخاطب آمریکایی، منتشر شد. این گفتگو که به‌سرعت با زیرنویس فارسی در فضای مجازی بازنشر یافت، در کمتر از چند ساعت به سوژه‌ی اصلی کارزارهای تخریبی سازمان‌یافته علیه عالی‌ترین مقام اجرایی کشور بدل شد.

پس از مصاحبه رئیس‌جمهور ایران با یک روزنامه‌نگار آمریکایی، طوفانی از حملات هماهنگ و سازمان‌یافته علیه او در فضای مجازی برپا شد؛ موجی که نشانه‌ای آشکار از جنگ ترکیبی و عملیات «ترور شخصیت» دشمن برای تضعیف جمهوری اسلامی است. این نبرد نفس‌گیر، دو طیف متضاد داخلی و خارجی را به هم رساند تا چهره نظام را در افکار عمومی زیر آتش بگیرند.

‏با نگاهی تحلیلی و ناظر به مختصات جنگ‌های شناختی و روانی، می‌توان این موج را نه صرفاً یک کنش خودجوش کاربران مجازی، بلکه بخشی از سناریوی کلان «ترور شخصیت» ارزیابی کرد؛ سناریویی که از مدت‌ها پیش در زرادخانه‌ی جنگ ترکیبی دشمن تعریف شده است.‏

نخستین و بارزترین نشانه، هم‌صدایی تعجب‌برانگیز دو طیف ظاهراً متضاد در حمله به رئیس‌جمهور بود: از یک سو، جریان موسوم به سوپرانقلابی که سال‌هاست در بستر ناشناس‌گری و هویت‌های جعلی، روایت رسمی نظام را به انحصار کشیده‌اند؛ و از سوی دیگر، جریان‌های برانداز و اپوزیسیون برون‌مرزی که به‌روشنی مأموریت‌شان تخریب وجهه جمهوری اسلامی در عرصه بین‌الملل است.‏ آنچه این دو جریان را دیروز به خط واحد رساند، نه اختلاف نظری درباره مصاحبه، بلکه هدفی واحد بود: تضعیف چهره‌ی جمهوری اسلامی ایران در برابر افکار عمومی داخل و خارج.

‏بررسی آماری محتواهای منتشرشده در پلتفرم‌های اجتماعی، به‌ویژه ایکس (توییتر سابق)، نشان می‌دهد که در کمتر از دو ساعت، هزاران توییت با کلیدواژه‌هایی نظیر «عدم کفایت سیاسی»، «ارسال پالس ضعف به دشمن»، «عدم اقتدار رئیس‌جمهور» و «التماس به آمریکا» ترند شدند؛ حجم و سرعت این عملیات سایبری، بی‌هیچ تردیدی، از یک طراحی قبلی و هماهنگی پیشینی حکایت دارد. نکته قابل‌تأمل آن است که کمتر از ۲۰ درصد از حساب‌هایی که در این پویش فعال بودند، هویت واقعی و قابل‌پیگیری داشتند؛ و مابقی، متعلق به همان شبکه‌های سایبری منتسب به قرارگاه‌های مشکوک‌اند که بارها در روندهای رسانه‌ای داخلی، نقش‌آفرینی کرده‌اند.

‏این رخداد را نمی‌توان جدای از پارادایم «مرحله دوم جنگ ترکیبی» فهم کرد؛ جایی که دشمن با عبور از عملیات میدانی، به جنگ روایت‌ها، ادراک‌ها و شخصیت‌ها روی آورده است. چنان‌که موساد، از سال‌ها پیش پروژه‌ی ترور چهره‌های مؤثر نظام را نه‌فقط با گلوله، که با شایعه، تخریب، روایت‌سازی و عملیات روانی دنبال کرده است. آخرین قربانی این روند، شهید باقری، فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح بود و اکنون به نظر می‌رسد هدف این پروژه، کسی نیست جز رئیس‌جمهور قانونی جمهوری اسلامی ایران.‏در این میان، آنچه انتظار می‌رود، درک دقیق و مسئولانه از مختصات این نبرد پیچیده است.

جامعه ایرانی که در برابر تجاوز اسرائیل، به وحدتی بی‌سابقه و تاریخی دست یافت، نباید اجازه دهد این انسجام، در تار و پود توییت‌های جعلی و موج‌سازی‌های تخریبی فرسوده شود. مهم نیست که مردم ایران از کدام جناح سیاسی باشند یا به چه میزان با رئیس‌جمهور همدل‌اند؛ مهم آن است که در برابر پروژه‌ی برساخت و فروپاشی سرمایه اجتماعی و اعتبار ملی، ایستادگی کنند.

‏چنان‌که دستگاه‌های امنیتی کشور توانستند ظرف روزهایی کوتاه، شبکه‌های میدانی موساد را منهدم و عوامل خرابکاری را بازداشت کنند، انتظار می‌رود در مواجهه با شبکه‌های سایبری، پلتفرم‌های سازمان‌یافته تخریبی، و اتاق‌های عملیات روانی نیز همان عزم، قاطعیت و کارآمدی بروز یابد. چراکه امروز، اکانت‌هایی در خانه‌هایی ناشناس، می‌تواند همان‌قدر آسیب‌زا باشد که پهبادهایی در پشت بام.

لینک کوتاه : https://vefaghemelli.com/?p=7568
  • نویسنده : بهنام عبداللهی
انفرادی

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.