آتشبس ۹۰ روزه چین و آمریکا؛ مکثی تاکتیکی در میانه میدان جنگ اقتصادی
به گزارش وفاق ملی، پس از هفتهها مذاکره پرتنش و تبادل پیامهای متناقض، ایالات متحده و جمهوری خلق چین بار دیگر در مسیر یک آتشبس تجاری گام برداشتند؛ توافقی ۹۰ روزه که بهدنبال امضای فرمان اجرایی از سوی دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، به اجرا درآمد و جلوی آغاز موج تازه تعرفهها را گرفت. با این حال، بسیاری از ناظران معتقدند این آتشبس، نه نشانه پایان تنشها، بلکه فرصتی برای هر دو طرف بهمنظور بازچینی صفآراییهای اقتصادی و دیپلماتیک است.
آتشبس به مثابه تنفس کوتاه
تمدید آتشبس تعرفهای، از منظر واشنگتن، راهی برای خرید زمان و افزایش فشار بر پکن بهشمار میرود. تیم ترامپ این وقفه را فرصتی برای امتیازگیری در موضوعات کلیدی – از واردات گستردهتر محصولات کشاورزی آمریکا گرفته تا کاهش موانع تجاری برای صنایع کلیدی – میبیند. ترامپ حتی پیش از امضای فرمان، خواستار آن شده بود که چین واردات سویا را تا چهار برابر افزایش دهد؛ درخواستی که هم جنبه اقتصادی داشت و هم رنگ و بوی تبلیغات انتخاباتی، با هدف جلب حمایت کشاورزان ایالتهای میانی.
در سوی دیگر میدان، پکن با رویکردی حسابشده، این سه ماه را بهعنوان فرصتی برای بازآرایی ابزارهای فشار خود تلقی میکند. تجربه سالهای اخیر نشان داده که چین در دورههای مکث، بهسرعت به سمت ایجاد مسیرهای تجاری جایگزین، تقویت زنجیرههای تأمین داخلی و یافتن اهرمهای جدید در عرصه جهانی حرکت میکند.
ابزارهای پکن؛ از خاکهای نادر تا شبکهسازی جهانی
یکی از مهمترین برگهای برنده چین در این منازعه، تسلط بر بازار جهانی مواد معدنی نادر خاکی است؛ عناصری حیاتی که در صنایع پیشرفته، از گوشیهای هوشمند تا تجهیزات نظامی، کاربرد دارند. چین بیش از ۶۰ درصد تولید این مواد را در اختیار دارد و تهدید به محدودسازی صادرات آن میتواند فشار مستقیمی بر صنایع پیشرفته آمریکا وارد کند.
در کنار این اهرم، پکن با بهرهگیری از سیاست «بازار بهعنوان سلاح»، میتواند دسترسی شرکتهای آمریکایی به بازار خود را محدود یا صدور مجوز استفاده از فناوریهای کلیدی را به تعویق بیندازد؛ اقدامی که پیشتر در مورد تراشههای هوش مصنوعی و نیمهرساناها بهکار گرفته شد.
همزمان، چین راهبرد «شبکهسازی اقتصادی» را دنبال میکند؛ سرمایهگذاریهای زیرساختی در کشورهای مختلف – از آسیای جنوب شرقی تا آفریقا و اقیانوسیه – به این کشور امکان میدهد وابستگی به دلار را کاهش دهد و مسیرهای تجاری تازهای ایجاد کند. نمونه شاخص آن، اعطای وام ۱۴ میلیارد و ۲۰۰ میلیون یوانی به شرکت استرالیایی «فورتیسکیو» است؛ معاملهای که با بازپرداخت از محل صادرات سنگآهن به چین و بدون استفاده از دلار انجام میشود.
گسترش مسیرهای جایگزین تجارت
پکن در جبههای دیگر، پروژههای بندری را بهعنوان گلوگاههای راهبردی تجارت تقویت میکند. توسعه بندر «موارا» در برونئی با سرمایهگذاری ۲ میلیارد یوانی چین، و اتصال آن به شبکه کریدور جدید خشکی-دریا، بخشی از همین سیاست است. این پروژهها امکان میدهند حتی در شرایط تشدید تحریمها یا فشار تعرفهای، جریان کالا و سرمایه با کمترین اختلال ادامه یابد.
توقف یا آمادهباش برای مرحله بعد؟
با وجود آرامش نسبی که این آتشبس ایجاد کرده، واقعیت این است که هر دو طرف در حال آمادهسازی برای مرحله بعدی رویارویی هستند. واشنگتن امیدوار است با استفاده از ابزار تعرفه و فشار اقتصادی، امتیازهای بیشتری بگیرد؛ پکن نیز در حال تقویت سپر اقتصادی خود و متنوعسازی منابع و بازارهاست.
در این میان، بازارهای جهانی با نگرانی و امید توأمان به این مکث ۹۰ روزه نگاه میکنند. پرسش اصلی آن است که آیا این توقف میتواند به توافقی پایدار منجر شود یا تنها مقدمهای برای موج بعدی جنگ تجاری خواهد بود؛ جنگی که نهتنها آینده دو اقتصاد بزرگ جهان، بلکه مسیر تجارت و سرمایهگذاری جهانی را نیز تحتتأثیر قرار میدهد.