به گزارش وفاق ملی، تهران با کمترین سرانه آب تجدیدپذیر و ذخایر سد رو به پایان، در آستانه بحران بیآبی است؛ اما آنچه خطرناکتر از خشکسالی است، حکمرانی آشفته آب است.
۱. بحران ساختاری در حکمرانی آب
- مشکل اصلی بحران آب در تهران نه صرفاً کمآبی بلکه ضعف ساختاری در حکمرانی منابع آب است.
- حکمرانی آب در ایران فاقد فرماندهی و راهبرد منسجم است؛ بازیگران متعدد در حوزه آب بدون هماهنگی و تقسیمکار مشخص فعالیت میکنند.
- ناکارآمدی مدیریتی، نبود متولی واحد، و ناتوانی در اجرای سیاستها، بحران را تشدید کردهاند.
۲. تهران؛ فقیرترین استان کشور از نظر سرانه آب تجدیدپذیر
- بهرغم جمعیت بالا، استان تهران پایینترین شاخص سرانه آب تجدیدپذیر را در کشور دارد.
- طرحهای انتقال آب مانند انتقال از سدهای لار، طالقان و ماملو، اگرچه وضعیت را بهطور موقت بهبود داده، اما بحران را فقط جغرافیا تغییر دادهاند نه حل کردهاند.
۳. نقش پررنگ تغییرات اقلیمی و خشکسالی
- کاهش ۵۰ درصدی بارش در سال جاری نسبت به میانگین درازمدت، وضعیت را بحرانیتر کرده است.
- با ادامه خشکسالی، اتکای تهران به منابع زیرزمینی بیشتر شده و این خود تهدیدی برای آینده آبی استان است.
۴. ضعف در اطلاعرسانی و فرهنگسازی
- بهرغم هشدارهای مسئولان، پیام بحران به درستی و با جدیت به مردم منتقل نشده است.
- محدودیتهایی که برخی نهادها در اطلاعرسانی بحران ایجاد میکنند، مانع مشارکت مؤثر مردم شدهاند.
- تبلیغات محیطی، آموزش همگانی و اطلاعرسانی بهموقع از وظایفی است که بهدرستی انجام نشدهاند.
۵. اقدامات ناکافی در مدیریت مصرف
- اقدامات پیشگیرانه ساده مانند استانداردسازی شیرآلات میتوانست مصرف را تا ۲۰٪ کاهش دهد اما در اجرا جدی گرفته نشده است.
- هنوز در تهران آبیاری چمنها در اوج گرما انجام میشود، بیتوجه به محدودیت منابع.
- در برخی مناطق تهران، فشار آب آنقدر پایین رفته که طبقات بالا با قطعی آب طولانی مواجهاند.
۶. طرحهای انتقال آب؛ مسکن موقتی، بحران دائمی
- کارشناسان تأکید دارند انتقال آب از خزر یا سایر حوضهها نهتنها راهحل نیست، بلکه بحران را به مناطق دیگر منتقل میکند.
- ادامه توسعه جمعیتی و ساختوساز در تهران، بدون سنجش ظرفیت تأمین آب، برنامهریزی ناپایدار و پرهزینهای است.
۷. راهحلهای پیشنهادی
- اصلاح الگوی حکمرانی آب از طریق هماهنگی نهادها، استفاده از ظرفیتهای قانونی مانند شورای عالی آب، و بهرهگیری از دانش و تجربه بینالمللی.
- استفاده از سه سرمایه کلیدی برای عبور از بحران:
- سرمایه مدیریتی (هماهنگی ارکان حکومت)
- سرمایه علمی (اجماع کارشناسی)
- سرمایه اجتماعی (مشارکت مردم)
- آموزش، شفافیت آماری و حضور سخنگوی رسمی بحران برای مدیریت اعتماد عمومی و جلوگیری از انتشار اطلاعات متناقض.
۸. نقش مردم؛ از مصرف کمتر تا مطالبهگری
- اصلاح مصرف در سطح خانگی و محلی باید با مطالبهگری در سطح کلان همراه شود.
- اگر مسیر مدیریت منابع آب اصلاح نشود، “سرزمین سوختهای” برای آیندگان باقی خواهد ماند.