دریاچه ارومیه بزرگترین دریاچه داخلی ایران و یکی از مهمترین آبگیرهای شور خاورمیانه است که میان دو استان آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی قرار دارد. این دریاچه در سال ۱۳۷۷ حدود ۶ هزار کیلومتر مربع وسعت داشت و بهعنوان ذخیرهگاه زیستکره در فهرست یونسکو ثبت شده است. با این حال، در مرداد ۱۴۰۴ خبر خشک شدن کامل آن اعلام شد.
اما سؤال اینجاست: این مرگ نتیجه تغییرات اقلیمی و خشکسالی بود یا محصول تصمیمات انسانی و مدیریت نادرست؟
تحقیقات جدید محققان آمریکای شمالی نشان میدهد خشکسالی تنها باعث کاهش ۵ درصدی بارش در حوضه آبریز دریاچه شده است. عوامل انسانی، شامل پروژههای جاهطلبانه توسعه اقتصادی–آبی، ساخت بزرگراه ۱۵ کیلومتری بر روی دریاچه با دریچهای کوچک به طول ۱/۲ کیلومتر، و احداث بیش از ۲۰۰ سد روی رودخانههای ورودی، نقش اصلی را در بحران کنونی ایفا کردهاند.
منتقدان، مردم، نمایندگان و در رأس آنها دولت وقت محمود احمدینژاد را مقصر اصلی خشکاندن دریاچه میدانند. مردم منطقه که بیش از ۷۰ درصدشان از طریق کشاورزی امرار معاش میکردند، بارها خواستار انتقال آب از رودخانههای ورودی به دریاچه شدند، اما این درخواستها با مخالفت مجلس روبهرو شد. در سال ۱۳۹۰ طرح انتقال آب از رود ارس و پیرانشهر بهطور کامل رد شد.
در دوره دولت دهم، بسیاری از طرحهای حیاتی ایران متوقف یا نابود شدند. حتی شایعاتی درباره بستن قرارداد استخراج لیتیوم – که گفته میشد تنها در این دریاچه وجود دارد – با چینیها مطرح شد. به گفته منتقدان، ریشه بسیاری از مشکلات زیستمحیطی و اجتماعی آذربایجان از همان زمان شکل گرفت.
در این میان، کشورهای مختلفی از جمله آمریکا و ژاپن و حتی چهرههای هنری برجسته جهان برای احیای دریاچه کمک مالی به ایران ارائه دادند. اما همزمانی این کمکها با دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد و بینتیجهماندن اقدامات، شائبه عمدی بودن خشکاندن دریاچه را تقویت کرد.
در دولت حسن روحانی «کارگروه ملی نجات دریاچه» به مدیریت معاون اول رئیسجمهور تشکیل شد، اما نتیجه ملموسی به دست نیامد. با روی کار آمدن دولت سیزدهم و اعلام خشکی کامل دریاچه در سال ۱۴۰۴، پرونده ارومیه بسته شد.