به گزارش وفاق ملی، دریاچه ارومیه، روزگاری بزرگترین دریاچه شور خاورمیانه و یکی از مهمترین ذخایر زیستمحیطی ایران، امروز بیش از هر زمان دیگری در آستانه مرگ قرار گرفته است. بر اساس اعلام مدیر مؤسسه آب دانشگاه تهران، تراز این دریاچه به ۱۲۶۹.۷۴ متر سقوط کرده که پایینترین سطح ثبتشده در دهههای اخیر است. این کاهش بیش از ۵۰ سانتیمتری نسبت به سال گذشته نشان میدهد که روند خشکشدن دریاچه نه تنها متوقف نشده، بلکه شتاب گرفته است.
پیامدهای زیستمحیطی و بهداشتی
کارشناسان هشدار میدهند که خشکشدن دریاچه ارومیه صرفاً به نمکزار شدن و نابودی اکوسیستم ختم نخواهد شد؛ بلکه بهطور مستقیم زندگی میلیونها نفر از مردم آذربایجان غربی و شرقی را تحت تأثیر قرار میدهد.
- افزایش بیسابقه دما در شهرهایی مانند تبریز و ارومیه: آمارها نشان میدهد که از سال ۱۳۹۹ تاکنون دمای بالای ۴۱ درجه به شکل مکرر ثبت شده است.
- طوفانهای نمک که سلامت مردم را تهدید میکند و خطر ابتلا به بیماریهای ریوی و حتی سرطان را افزایش میدهد.
- افزایش مصرف آب و انرژی به دلیل گرمای شدید و نیاز بیشتر به سیستمهای سرمایشی؛ مسئلهای که فشار مضاعفی بر شبکه برق کشور وارد خواهد کرد.
بحران مدیریت آب و کشاورزی
به گفته زهرایی، یکی از دلایل اصلی بحران ارومیه وابستگی شدید اقتصاد منطقه به کشاورزی پرمصرف است. در حالیکه دولت بیش از ۱.۳ میلیارد دلار برای احیای دریاچه هزینه کرده، همچنان سطح زیر کشت محصولات پرآببری چون چغندر قند و یونجه افزایش یافته است. تنها در سال جاری، بیش از ۳۰ هزار هکتار چغندر قند بهاره در آذربایجان غربی کشت شده است؛ محصولی که مصرف آب بالایی دارد و هیچ تناسبی با شرایط خشکسالی ندارد.
علاوه بر این، وجود ۶۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز در استان آذربایجان غربی عملاً منابع آبی حوضه را نابود کرده است. بخش زیادی از این چاهها حتی در بستر رودخانهها حفر شده و هیچ برخورد مؤثری با آنها صورت نگرفته است.
مقایسه با تجربه دریاچه آرال
کارشناسان بارها هشدار دادهاند که اگر روند فعلی ادامه یابد، سرنوشت دریاچه ارومیه تفاوت چندانی با دریاچه آرال نخواهد داشت. دریاچه آرال که زمانی چهارمین دریاچه بزرگ جهان بود، بر اثر برداشت بیرویه آب برای کشاورزی به یک کویر نمکی تبدیل شد و نتیجه آن، مهاجرتهای گسترده، نابودی کشاورزی و شیوع بیماریهای متعدد بود. زهرایی میگوید: «با خشک شدن ارومیه، هیچ نقطهای در کشور ظرفیت پذیرش جمعیت آذربایجان شرقی و غربی را نخواهد داشت.»
ضرورت تغییر رویکرد
با وجود تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه و اقدامات پراکنده در سالهای گذشته، به نظر میرسد عدم انسجام نهادی و غلبه منافع کوتاهمدت کشاورزی بر منافع زیستمحیطی، مهمترین عامل شکست پروژههای احیا بوده است. به اعتقاد زهرایی، احیای دریاچه ارومیه نه یک پروژه کوتاهمدت، بلکه فرآیندی مستمر و نیازمند تغییر اساسی در سیاستهای آبی و کشاورزی کشور است.
دریاچه ارومیه در آستانه بحرانی بیسابقه قرار دارد. اگر امروز اقدام قاطع و هماهنگ در سطح ملی و منطقهای انجام نشود، فردا نهتنها بزرگترین دریاچه شور ایران، بلکه سلامت و معیشت میلیونها شهروند شمالغرب کشور از بین خواهد رفت. هشدار کارشناسان روشن است:
«فرصت احیای دریاچه ارومیه در حال از دست رفتن است؛ اکنون زمان تصمیمگیری است، فردا دیر خواهد بود.»