اگر پشت میز مذاکره نکنیم، روی میز معامله میشویم
در روزهای اخیر، نام «زنگزور» بار دیگر در ادبیات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران طنینانداز شده است؛ منطقهای باریک و استراتژیک در جنوب ارمنستان که بهمثابه حلقهای حساس، پیوندهای جغرافیایی و ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی را شکل میدهد.
این گذرگاه، از دیرباز بهعنوان معبری حیاتی میان جمهوری آذربایجان و نخجوان شناخته میشده، اما در معادلات امروز، معنای آن فراتر از یک جاده یا مسیر زمینی است؛ زنگزور میتواند به کلید تعاملات منطقهای یا به گرهی کور در روابط همسایگان بدل شود.
از منظر منافع ملی ایران، زنگزور نه تنها امکان تداوم ارتباط زمینی ما با ارمنستان و فراتر از آن، مسیرهای اروپایی را تضمین میکند، بلکه میتواند در حفظ نقش ژئوپلیتیک ایران بهعنوان کریدور ترانزیتی اصلی در شمالغرب کشور مؤثر باشد.
چشمپوشی از اهمیت آن، به معنای باز کردن دست دیگران برای بازتعریف نقشههای ترانزیتی و تضعیف جایگاه ما در معادلات منطقهای است.
با این همه، غفلت از این گذرگاه، تهدیداتی بنیادین در پی دارد. نخست، خطر انزوای ژئوپلیتیکی و محدودشدن ارتباطات زمینی کشور در شمالغرب؛ دوم، فراهمشدن بستر نفوذ قدرتهای فرامنطقهای در حاشیه مرزهای ما؛ و سوم، تضعیف توان چانهزنی ایران در مذاکرات آتی پیرامون زیرساختها و مسیرهای تجاری.
در جهانی که جغرافیا همچنان تعیینکننده سیاست است، بیاعتنایی به زنگزور، هزینهای سنگین بر منافع ملی تحمیل خواهد کرد.
سیاست عاقلانه و مقتضای دیپلماسی امروز آن است که با دیپلماسی فعال، نه تنها از انزوای ژئوپلیتیکی جلوگیری کنیم، بلکه ابتکار عمل را در صحنه منطقهای به دست گیریم. این مسیر، مستلزم گفتوگو، توافق و ایجاد ائتلافهای هوشمندانه است، نه انتظار برای شکلگیری تصمیمات در پایتختهای دیگر.
امروز، در برابر ما دوراهیای آشکار است: آیا باید بر سر موضوع زنگزور مذاکره کنیم یا از آن فاصله بگیریم؟ پاسخ روشن است؛ مذاکره نه از سر ضعف، بلکه برای تضمین حضور در معادلات.
اگر ما بر سر منافع خود چانهزنی نکنیم، دیگران بر سر منافع خود توافق خواهند کرد، و آنگاه، ما تنها به موضوعی در دستور مذاکرات آنان تبدیل خواهیم شد. در جهان سیاست، یا بر میز مذاکره مینشینید، یا بر روی میز قرار میگیرید.