دریاچه ارومیه در آستانه مرگ؛ فریادی که خاموش میشود!
میان کوههای سربهفلک کشیده سهند، روزگاری نگینی کبود و درخشان به نام دریاچه ارومیه وجود داشت؛ پهنهای آبی به وسعت هزاران کیلومتر که قلب طبیعت و معیشت میلیونها نفر بود. اما امروز، این نگین آبی دارد به خاکستر و نمکزار تبدیل میشود. جایی که روزی موجهایش زندگی میدادند، حالا صدای خش خش شورهزارها و بوی تلخ نمک بر باد پیچیده است.
به گزارش وفاق ملی، دریاچهای که زمانی دومین دریاچه شور بزرگ جهان بود، حالا قربانی بیتدبیری، سوءمدیریت و خودخواهی است. سه دهه است که هر تابستان سطح آبش فرو میریزد، هر زمستان امیدهای مردم رنگ میبازد و وعدهها و طرحهای نجاتش روی کاغذ جا میمانند. هر کلنگ زدن بیثمر است، هر ستادی بیعمل و هر حرف مسئولان به فریادی بیصدا تبدیل شده است.
دلیل اصلی؟ یک فاجعهی مدیریتی. دهها هزار حلقه چاه غیرمجاز و مجاز، آبهای زیرزمینی را میبلعند و کشاورزی پرمصرف، زخم عمیقی بر تن دریاچه زده است. رودخانهها خشکیدهاند، سدها خالیاند، و مردمی که باور ندارند کمآبی فاجعه است، هنوز به مصرف بیرویه ادامه میدهند. تابستانهای سوزان با تبخیر بیرحم، آخرین قطرات را میربایند و شوری خاکها را روزبهروز بیشتر میکنند.
اکنون دریاچه به کف خود رسیده است؛ فقط یک میلیارد متر مکعب آب باقی مانده، در حالی که نیاز سالانهاش سه برابر است. این یعنی مرگ حتمی؛ یعنی نابودی زندگی، اقتصاد و امنیت مردم شمالغرب کشور. طوفانهای نمک و ریزگردها، کابوسی است که زمینهای کشاورزی را به بیابان و نفس مردم را به شماره انداخته است.

مسئولانی که فقط دعا میکنند باران ببارد و تحرکی نمیکنند، کشاورزانی که مقاومت میکنند و مدیرانی که ناتواناند، همه باعث شدهاند این فاجعه شکل بگیرد. پروژهها نیمهکاره رها شدهاند، اعتبارات تامین نمیشوند و نگاه ملی جای خود را به تعارض منافع استانی داده است.
اگر همین امروز ارادهای ملی شکل نگیرد، اگر برنامهای جدی برای کاهش مصرف آب، مدیریت منابع و اصلاح الگوهای کشاورزی تدوین و اجرا نشود، فردا دیگر چیزی به نام دریاچه ارومیه وجود نخواهد داشت. این دیگر فقط یک دریاچه نیست؛ بلکه هویت، تاریخ و آیندهی یک سرزمین در آستانه نابودی است.
پس بپرسیم: آیا هنوز هم میتوانیم چشمها را ببندیم؟ آیا میتوانیم تماشاگر این فاجعه باشیم و بیعملی کنیم؟ هر قطره آبی که از دست برود، به معنای مرگ تدریجی مردم و سرزمین است. وقت بیداری است؛ وقت اقدام فوری، قاطع و ملی. وگرنه فردا دیر است و ارومیه تنها خاطرهای تلخ در تاریخ ایران خواهد بود.