سپینو

0

‏علی لاریجانی؛ نماد «تغییر در ثبات» در مختصات سیاست ایران

  • کد خبر : 9471
  • 16 مرداد 1404 - 10:25
‏علی لاریجانی؛ نماد «تغییر در ثبات» در مختصات سیاست ایران
‏لاریجانی چهره‌ای است که در توصیف او، تعبیر «تغییر در ثبات» برازنده‌تر از هر واژه‌ای‌ست.

‏با صدور حکمی از سوی رئیس‌جمهور، بار دیگر یکی از چهره‌های مهم و پیچیده سیاست‌ورزی جمهوری اسلامی، در جایگاهی راهبردی و حساس قرار گرفت؛ انتصابی که در نخستین واکنش‌ها، موجی از رضایت‌مندی در اردوگاه کنشگران میانه‌رو، اصلاح‌طلبان عمل‌گرا، و حتی اصول‌گرایانِ متمایل به اعتدال برانگیخت.


‏لاریجانی چهره‌ای است که در توصیف او، تعبیر «تغییر در ثبات» برازنده‌تر از هر واژه‌ای‌ست. او نه سیاست‌مداری رادیکال و ساختارشکن، و نه محافظه‌کاری منفعل و ساکن است؛ بلکه به‌نوعی، تلفیقی از حفظ اصول و ضرورت تغییر را در سلوک سیاسی خود نهادینه کرده است. او باور دارد که ثبات واقعی، بدون بازنگری مستمر در سازوکارها و سیاست‌ها، نه‌تنها پدید نمی‌آید، بلکه به ایستایی و فرسایش مشروعیت می‌انجامد.


‏کارنامه‌ لاریجانی، از دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی در دهه ۸۰ تا ریاست مقتدرانه‌اش بر مجلس در سال‌های پرالتهاب دهه ۹۰، حاکی از نوعی مدیریت مبتنی بر عقلانیت مصلحت‌محور و واقع‌گرایی امنیتی‌ست. در مذاکرات پرچالش هسته‌ای، او از جمله معدود مدیرانی بود که توانست دوگانه «حفظ اقتدار» و «پرهیز از تشنج» را در کنار هم بنشاند.


‏همان زمان که در قامت رئیس مجلس، با رأی اعتماد به وزرای کابینه روحانی یا دفاع از بودجه‌های توسعه‌محور، هزینه‌های سنگینی در اردوگاه اصول‌گرایی پرداخت، اما نشان داد که برای تثبیت اقتدار جمهوری اسلامی در عرصه بین‌الملل، تنش‌زدایی و ترمیم اعتماد عمومی، ضرورت‌هایی انکارناپذیرند.


‏در شرایط کنونی، که سیاست خارجی ایران با تبعات جنگ ۱۲ روزه اخیر اسرائیل علیه کشورمان، هم‌زمان با مذاکرات، تهدیدهای سایه‌وار و مداخلات منطقه‌ای درگیر است، شورای عالی امنیت ملی نقشی اساسی در ترسیم خطوط قرمز و تدقیق راهبردها دارد.
‏در این میانه، چهره‌ای چون لاریجانی می‌تواند از یک‌سو، اصول حاکمیت را پاسداری کند و از سوی دیگر، «بازتعریف امنیت» را در دستور کار قرار دهد؛ امنیتی که صرفاً در معنای نظامی آن خلاصه نشود، بلکه ابعاد اقتصادی، روانی، فرهنگی و حتی زیست‌محیطی جامعه ایرانی را نیز دربرگیرد.


‏پیوند فکری لاریجانی با مسعود پزشکیان، که او نیز به‌عنوان یک اصلاح‌طلب مؤمن به اصول، قائل به ضرورت اصلاح درون‌ساختاری‌ست، می‌تواند به هم‌افزایی دو گفتمان منجر شود؛ یکی از دلِ تجربه و واقع‌گرایی قدرت، و دیگری از بطن جامعه و میدان اخلاق و گفت‌وگو.


‏این هم‌افزایی، فرصتی بی‌بدیل برای ترسیم نقشه‌ای نو از حکمرانی در جمهوری اسلامی‌ست؛ نقشه‌ای که شاید بتوان آن را «اصلاح‌طلبی اصول‌گرایانه» یا «وفاق‌گرایی واقع‌نگر» نام نهاد. فرصتی که احتمالا بتوان از آن به عنوان مبدا تولد جمهوری اسلامی جدید نیز یاد کرد.


‏در نهایت، لاریجانی اگرچه فرزند یک سنت محافظه‌کار است، اما در عمل، از جمله معدود رجال سیاسی‌ست که می‌داند برای حفظ نظام، گاه باید راهِ تحول را گشود؛ همان‌گونه که برای تثبیتِ اقتدار، گاه باید دست به بازنگری در مفاهیم زد. انتصاب او به دبیری شورای عالی امنیت ملی، بازگشتِ رویکردی به حکمرانی‌ست که اساس آن بر عقلانیت، مصلحت، و آمادگی برای بازاندیشی در عصر بحران‌هاست.

لینک کوتاه : https://vefaghemelli.com/?p=9471
  • نویسنده : بهنام عبداللهی
انفرادی

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.