به گزارش وفاق ملی، روز خبرنگار امسال، فرصتی شد تا قائممقام و معاون وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با نگاهی انتقادی به وضعیت رسانه در کشور، تصویری روشن از چالشها و خلأهای موجود ارائه دهد؛ تصویری که نشان میدهد ایران همچنان فاقد حکمرانی واحد نظام ارتباطی، رسانهای و اطلاعرسانی است و در عرصه بینالمللی، صدای مؤثر و تصویر حرفهای از خود ندارد.
وی در یادداشت خود تأکید میکند که منظور از «حکمرانی واحد» نه دولتیکردن و انحصار رسانهها، بلکه تدوین راهبردها و سیاستهای جامع و روزآمد برای تضمین آزادی بیان، حمایت از رسانههای خصوصی و ترسیم نقش دولت در توسعه زیرساختهای رسانهای است. به گفته او، این امر تنها با بسته سیاستی مصوب نهادهای بالادستی و رعایت جامعیت، کارآمدی و انطباق با تحولات عصر ارتباطات ممکن خواهد بود.
یکی از نکات کلیدی این یادداشت، پذیرش واقعیت افول رسانههای رسمی در برابر رشد و قدرتگیری شبکههای اجتماعی است. او هشدار میدهد که اگر رسانههای رسمی سازوکارهای نوین در تولید محتوا، روایتگری، جذابیت و تعامل با مخاطب نسل جدید را بهکار نگیرند، میدان را به رسانههای نوظهور واگذار خواهند کرد و این به معنای خاموشی تدریجی رسانههای سنتی است.
وی همچنین با اشاره به نبود رسانه بینالمللی ایرانی اثرگذار، این ضعف را «عیب بزرگ» نامید و افزود که در فهرست نشریات و روزنامههای معتبر جهان، جای رسانههای ایرانی خالی است. به اعتقاد او، این کاستی باعث شده صدای ایران در جهان شنیده نشود و تصویر کشور در عرصه جهانی ضعیف و غیرحرفهای باقی بماند.
معاون وزیر، در عین حال بر نقش حیاتی نیروی انسانی متخصص و آموزشدیده، چندرسانهایشدن تولیدات و رعایت اصول حرفهای تأکید میکند و یادآور میشود که کار رسانه، حرکتی پرخطر و حساس است؛ مانند راهرفتن در میدان مین. از اینرو، توجه به مسائل صنفی روزنامهنگاران، از نظام حقوق و بیمه گرفته تا شرایط سخت کاری، باید در اولویت باشد.
او با اشاره به آرمانهای ابتدای انقلاب اسلامی، یادآور میشود که حق آزادی بیان، مقابله با سانسور و به رسمیت شناختن چندصدایی جزو وعدههای اصلی نظام بوده و هر اقدامی که این اصول را تضعیف کند، با این مبانی در تضاد است.
تحلیل این یادداشت نشان میدهد که یکی از ضعفهای ساختاری رسانه در ایران، نبود نقشه راه واحد و حضور مؤثر در دیپلماسی رسانهای جهانی است. در عصر ارتباطات، کشوری که نتواند پیام و روایت خود را به جهان برساند، عملاً زمین بازی را به رقبای رسانهای واگذار کرده است. تجربه کشورهای موفق نشان میدهد که ترکیب سیاستگذاری متمرکز، آزادی عمل حرفهای و سرمایهگذاری بر آموزش و فناوری میتواند این شکاف را پر کند.