چرا «پیرپسر» میتواند نماینده خوبی برای هنر ایرانی باشد؟
اسکار، بیش از آنکه صرفاً جشنوارهای هنری برای ستایش سینما باشد، از دیرباز میدان تلاقی هنر و سیاست بوده است. انتخاب نماینده هر کشور برای حضور در این آوردگاه جهانی، در واقع گزینش روایتی از آن کشور برای عرضه به افکار عمومی بینالمللی است.
در چنین بزنگاهی، کمیته انتخاب فیلم ایران اخیراً از میان ۸۴ اثر واجد شرایط، نهایتاً پنج فیلم را به فهرست راه داد: «پیرپسر»، «رها»، «زن و بچه»، «زیبا صدایم کن» و «علت مرگ نامعلوم». اما رقابت اصلی بیتردید میان دو فیلم «پیرپسر» و «زن و بچه» خواهد بود.
فیلم «زن و بچه» ساخته سعید روستایی اگرچه از منظر هنری قابلتوجه است، اما شخصیت کارگردان آن بهواسطه مواضع سیاسی اخیرش، در جایگاهی قرار ندارد که بتواند نمایندهای شایسته برای سینمای ایران در عرصهای جهانی باشد. بهویژه در جهان امروز که هنر، رسانه و سیاست بههم گره خوردهاند، انتخاب نمایندهای که خود در تقابل با بخشی از سیاستهای ملی قرار دارد، نوعی تناقض در روایت ملی ایران محسوب میشود.
در مقابل، «پیرپسر» واجد چند ویژگی برجسته است که آن را به انتخابی هوشمندانه بدل میکند. نخست آنکه این اثر بهعنوان پرفروشترین فیلم اجتماعی سال ایران، با استقبال گسترده مخاطبان داخلی روبهرو شده و مشروعیتی اجتماعی به همراه دارد؛ گویی جامعه ایران، با خرید بلیت و نشستن بر صندلی سینما، به این فیلم رأی اعتماد داده است.
دوم، مضمون اثر است: بخشی از «پیرپسر» آشکارا در نقد سیاستهای دونالد ترامپ شکل گرفته و از آنجا که فضای هالیوود و آکادمی اسکار در سالهای اخیر مواضع ضدترامپی داشتهاند، این همسویی ناخواسته میتواند شانس اثر ایرانی را برای دیدهشدن در سطح جهانی افزایش دهد.
در جهان پرالتهاب امروز، سینما دیگر نه فقط «آینه اجتماع» بلکه ابزاری برای دیپلماسی فرهنگی و قدرت نرم کشورهاست. ایران اگر بخواهد در میدان اسکار صدایی رسا و روایتی پذیرفتنی داشته باشد، باید میان هنر و سیاست پلی معنادار بسازد. انتخاب «پیرپسر» میتواند همان نقطه تلاقی باشد؛ جایی که اقبال عمومی داخلی، مناسبات سیاسی خارجی و توانمندی هنری در کنار هم قرار میگیرند.
امید است کمیته انتخاب، در این بزنگاه حساس، با نگاهی فراتر از سلیقه هنری صرف، تصمیمی بگیرد که هم شأن سینمای ایران را پاس بدارد و هم در سپهر سیاسی و فرهنگی جهان، با یک تیر چند نشان بزند.