ناصر تقوایی، فیلمساز مشهور و از پیشگامان موج نو سینمای ایران، ۲۲ مهرماه بر اثر بیماری در ۸۴ سالگی از دنیا رفت. آخرین فیلم او، «کاغذ بیخط» در سال ۱۳۸۰ ساخته شد و این کارگردان در دو دهه گذشته و پس از نیمه کارهماندن «چای تلخ» دیگر هیچ فیلمی نساخت.
ناصر تقوایی را نه تنها با فیلمهای ساختهشدهاش، بلکه با تصمیماتش برای نساختن آثار تحت فشار سانسور نیز میتوان شناخت. او ترجیح داد از مسیرهای مرتبط با ادبیات و هنر زندگی کند تا زیر بار محدودیتهای ممیزی نرود. همانطور که خود گفته بود: «واژهها مجرم نیستند.»
تدریس تقوایی فراتر از آموزش فنی بود؛ او به شاگردانش نشان میداد که برای خلق زیبایی نمیتوان به زشتی تن داد. حرفهایگری در هنر یعنی پایبندی به اندیشه و آزادی بیان، حتی اگر فشارها و محدودیتها وجود داشته باشد.
تقوایی هیچ موضع اپوزیسیونی آشکار نگرفت، بلکه از بیاعتمادی به واژهها شگفتزده بود و با آگاهی نشان میداد که هیچ کلمهای قابل دور ریختن نیست. او در عین حال سرگرم تدریس و نوشتن بود و خوشبختانه از ایران هم نرفت، در همین خاک زیست، نوشت و مُرد.
یکی از آموزههای او این بود که هر واژهای میتواند نقش متفاوتی داشته باشد. در فیلمنامههایش، حتی ناسزاها هم جایگاه خود را دارند و به شخصیتها معنا میبخشند، متفاوت از شیوه علی حاتمی که واژهها به همه شخصیتها به شکل درخشان تعلق میگیرد.
نام ناصر تقوایی همچنان زنده است و آثارش دیدنی خواهند ماند، در حالی که ممیزانی که تلاش میکردند برای خالقان هنر تعیین تکلیف کنند، در هیچ آیینی مورد تجلیل قرار نمیگیرند و به جای تقدیر از هنر، در خفا به واژهها جرم نسبت میدهند.
مرضیه وفامهر همسر ناصر تقوایی در سوگ همسرش اینگونه نوشته است:
ناصر تقوایی هنرمندی که دشواری آزاده زیستن را برگزید و به رهایی رسید.
پروازش را به خاطر بسپاریم.
او عاشق گیاهان بود، به یادش درخت بکاریم.
او عاشق نور بود، شمع خویش را بیافروزیم.
او عاشق جامهی سپید بود، به یادش سپید بپوشیم.
او عاشق ادبیات بود، به یادش بخوانیم.
او عاشق سینما بود، به یادش تماشا کنیم.
یاد او را با نواختن و شنیدن موسیقی، و تماشای هنرها گرامی بداریم نه غیر از این.
راهش پررهرو