سپینو

5

تروما، سیاست، مذاکره

  • کد خبر : 1916
  • 02 اردیبهشت 1404 - 14:25
تروما، سیاست، مذاکره
اگر می‌خواهید این ره که می‌روید (که به حکم عقل باید بروید)، صرفا به ننگ آغشته نباشد، و آن‌را سوی شهر و باغ و آبادی، راهی باشد، باید در میانۀ ننگ و نام، آن بازی را انتخاب کنید که از رهگذر توزیع متوازن و منطقی امتیازات، ایرانِ پسامذاکره را در نزد مردمان خویش، و نیز، در نزد جهانیان، ایرانی باصلابت‌تر و باثبات‌تر و امیدوارتر نسبت به آینده‌ای بهتر، بنمایاند.

یک

باورهای نهفته‌ای که رهبران دربارۀ ماهیت بشر، جهان و جایگاه‌شان در آن دارند و البته تکانه‌های ناخودآگاهی که باعث انگیزه‌بخشی به رفتارشان است، نتایج بزرگی برای سیاست‌های آن‌ها دربردارد – این یعنی نتایج بزرگی برای زندگی ما و جهانی که در آن زندگی می‌کنیم به همراه دارد. با وجود این، به قول روان‌پزشک بریتانیایی، سو گرهارت، «ما به‌ندرت به پویایی‌های عاطفی و روان‌شناسانۀ چهره‌های اجتماعی خود یا به فرهنگ‌مان به‌عنوان چیزی کلی اشاره و توجه می‌کنیم.» مایکل وولف، جایی می‌نویسد: «در حلقه‌های خودی سیاست، تقریبا همۀ سیاست‌مداران حکم مردمانی دشوار و حتی آسیب‌دیده دارند و لزوما هم در برخی وارونگی‌های طبقات مدنی تحمل می‌شوند، چراکه آن‌ها افرادی انتخاب‌شده‌اند. وقتی زندگی‌نامه‌های رهبران سرتاسر جهان و دوران تاریخی متفاوت را می‌خوانیم، متوجه می‌شویم هرکدام‌شان به راه‌ورسم خودشان کودکی‌های داشتند که در عطش مسائل عاطفی مانده است. این رهبران زخم‌خورده، آدم‌های زخم‌خورده و ترومازده را انتخاب می‌کنند، که نتیجه‌اش می‌شود ایجاد سیاست‌های ترومازده که باید هر طور شده اجرایی شوند و نتیجه‌اش هم چیزی نیست جز جایگیرکردن وضعیت اجتماعی ترومازا. تجربۀ ترومایی در کودکی، نشان داده که تاثیرات بسیار مستقیمی در جهت‌گیری‌های سیاسی افراد در بزرگسالی دارد. مایکل میلبرن، روان‌شناس امریکایی، می‌گوید هرچه والدین بیش‌تر بر جوانان خود سخت بگیرند، آن‌ها علاقۀ بیش‌تری به پشتیبانی از سیاست‌های اقتدارگرایانه یا خصمانه پیدا می‌کنند. آلیس میلر، نیز می‌گوید: سخت‌گیری‌هایی که برای بزرگ‌کردن کودک تا مدت‌ها از رسوم آلمان بوده، کمک کرده قالبی اقتدارگرایی نازی‌ها ایجاد شود. او، استدلال می‌کند که رنج زیاد و سرکوب در کودکی که سر رهبران فاشیست آلمان آمده، به‌خصوص روانی‌های هیولا‌مانندی هم‌چون آدولف هیتلر و هرمان گورینگ، سهم مهمی در شکل‌دهی به زیست عاطفی-روانی آن‌ها داشته و الزاما همین قضیه تاثیر خود را در گرایش‌های سیاسی آن‌ها هم گذاشته است. او، در کتاب برای صلاح خودتان: بی‌رحمی پنهان در پرورش کودک و ریشه‌های خشونت، می‌نویسد: «در میان همۀ شخصیت‌های اصلی دوران رایش سوم نتوانستم کسی را پیدا کنم که مراحل رشد سخت‌گیرانه و سفت‌وسختی نداشته باشد.

دو

رفتار کارتونی دونالد ترامپ، حکایت از روان‌زخم‌های دوران کودکی وی دارد. برادرزادۀ روان‌شناس ترامپ، یعنی مری ترامپ، در زندگی‌نوشتی با عنوان زیادی از حد و همیشه ناکافی: چطور خانواده‌ای خطرناک‌ترین فرد جهان را ساخت، این روان‌زخم‌ها را تا حدودی آشکار کرد. او، در این کتاب می‌گوید که چطور دونالد جوان دلایل بسیاری در اختیار دارد تا عقل سلیم و دیدگاه‌اش به واقعیت را کنار بگذارد. همین باعث‌شده که او آدمی پرآب‌وتاب، خودشیفته، اهل نزاع و به‌شدت فرصت‌طلب شود. مری، دربارۀ پدر دونالد، یعنی فِرد، می‌گوید: «اصلا مشکلی ندارم که او را آدمی ضداجتماع بخوانم.» فِرد، بزرگ خاندان محسوب می‌شد. «او، هیچ احساس انسانی نداشت و مدام با کودکان‌اش برخوردی اهانت‌آمیز داشت.» از این‌رو، به بیان بِسِل فن دِر کولک، ترامپ عین صورت مثالی تروما گشت. وقتی شوارتزِ روزنامه‌نگار داشت به ترامپ در نوشتنِ کتابِ هنر معامله کمک می‌کرد، از نزدیک با او سروکار داشت، او، سال‌ها بعد به نیویرکر گفت: «دروغ‌گویی جزء خوی ثانویۀ طبیعی اوست. ترامپ، در بین همۀ آدم‌هایی که دیده‌ام تنها کسی است که می‌تواند خود را قانع کند هر لحظه هر حرفی که می‌زند درست است یا به‌نحوی درست است یا حرف‌اش باید درست باشد.» شاید ترامپ مصداق این گفتۀ نیچه است که: با دروغ‌گفتن خود را از واقعیت دور می‌کند، زیرا واقعیت آزارش می‌دهد. دروغ‌گویی، به‌طور خودکار یا به‌عمد، ابتدابه‌ساکن او را از نفی‌شدگی فاجعه‌بار کودکی نجات‌داده و بعدتر، در قلمرو قدرت سیاسی، به خدمت‌اش آمده است. دیوید بروکس، ستون‌نویس محافظه‌کار، جایی می‌نویسد: … دونالد ترامپ… در نهایت پایبند نگاهی به زندگی است که می‌گوید، اعتماد نداشته باش، جنگجو باش، حاصل جمع را صفر بدان و سر هرچیزی خشن باش. دنیل سیگِل، در پاسخ به این پرسش که چه چیزی مردم را جذب آدم‌های اقتدارگرا و خصومت‌گرایی هم‌چون دونالد ترامپ می‌کند، می‌گوید: چنین خصوصیاتی می‌تواند در کسانی که خواستار داشتن حس واقعی قدرت‌اند، ایجاد قدرت کند. او، می‌افزاید: «مردم شاید از این احساس شعف بکنند که یکی در چشم عموم مردم شروع می‌کند به بروز خشم یا تایید چیزی. این درست در تقابل با ناتوانی آنان قرار می‌گیرد. به کودکی می‌مانند که می‌خواهند با والدینی باشند که از آنان محافظت می‌کنند. چنین حسی وجود دارد که ما جای‌مان امن است و همه‌چیز خوب پیش می‌رود. 

سه

بی‌تردید، در پرتو این تمهید نمی‌خواهم بگویم که در مواجهه با رهبران سیاسی‌ای که از نوعی تروما رنج می‌برند، سیاست و مذاکره به پایان می‌رسد، بلکه می‌خواهم بگویم: یک، در این مسیر که گام گذاشته‌اید، به‌سبب حضور شخصیت‌های تروماتیک، راه طلب تاریک و ره باریک است، لذا همواره باید بیم موج و شب تاریک و گرداب حایل را داشت، و از این «بیم» ره‌توشۀ راه ساخت. نباید از بیمِ این بیم، دچار دهشت شد و از رفتن تن زد. راه مذاکره با امریکای ترامپ، هزارتویی است که در هر گوشه و کنار آن دیو و ددی خفته و چاله و چاهی کنده و تخته‌سنگی افکنده‌ست، و ز هر سو که می‌روی، یکی دریای هول هایل، کهساران خار و خشک و بی‌رحم، خشم توفان‌ و تفته دوزخی، نمایان است. دو: در این مسیر سخت و سنگین، کار به عمل و اقدام مناسب (هوشیارانه و محاسبه‌گرانه) در زمان مناسب برآید، نه از کلمه و کلامِ صرف. فرناندو رویاس، نویسنده اسپانیایی، سال‌ها پیش گفته بود: «از کلمه‌ها کاری ساخته نیست، تنها به عمل و اقدام تکیه کنید.» اگر بکوشید از طریق مباحثه و جدل، راه طرفِ مذاکره خویش را سد کنید، آن‌چه عایدتان می‌شود رد و بدل تعدادی لغت و عبارت و توالی مذاکره است. امریکای ترامپ، نیک می‌داند که چگونه از طریق مباحثه‌ها و مذاکره‌های طولانی، راه تحمیل ارادۀ خویش را هموار کند. لذا «اقدام مناسب در شرایط مناسب»، تنها راه گریز از این تحمیل است. سه: به‌محض تن‌سپردن به مذاکره، باید بپذیرید که دیگر نمی‌توانید در پرتو آن «فیگور انقلابی» که در دوران پساانقلاب، از خود در تقابل و تخالف با یک دیگری بزرگ (شیطان بزرگ یا استکبار جهانی) ساخته بودید، نوعی «هژمونی فراملی»، یا به تعبیر گرامشی، نوعی «بلوک تاریخی» ایجاد نمایید. پس، در فرایند مذاکره، بر طریق آن پادشاه نشوید که برهنه بود، اما بر این خیال که جامه‌ای زیبا بر تن دارد. متوجه پاره‌شدن جامۀ انقلابی، و عریانی خویش باشید، و با آن خویشتن در مذاکرات ظاهر شوید که اکنون واقعا هستید. چهار، آغاز مذاکره، لزوما همان ادامه و پایان آن نیست. لذا آغاز خوب را نشان از ادامه و پایان وفق‌مراد خویش نگیرید و بدانید شبِ مذاکره دراز است و قلندر بیدار. پس، مذاکره را درهم بپذیرید و سعی نکنید فقط خریدار دقایق خوش آن باشید. به بیان دیگر، ذائقه و چشایی مذاکراتی خود را نه فقط برای شیرینی‌ها، که برای تلخی‌ها و شورها و تندها هم آماده کنید. پنج: اکنون که تابوی مذاکره شکسته شده، آن‌چه من‌بعد به حکم عقل و علم و تجربه مهم است، اندیشیدن به «چیستی» و «چگونگی» هر لحظۀ آن است. باید اقتضائات و استلزامات «دقایق‌» و «مراحل» متکثر و متفاوت فرایند مذاکره را درک کرد و برای هر امر پیشامدی و احتمالی و حادثی (حتی شکست و جنگ احتمالی) تمهید و تدبیر کرد. شش: با مذاکره، وارد نوعی جنگ ترکیبی با بیان و زبان دیگر، و نیز، با تکنیک و تاکتیک دیگر، شده‌اید. ابعاد و لایه‌های این جنگ ترکیبی نوین را دریابید، و با کارت‌های اندکی که در دست دارید، بهینه و حرفه‌ای بازی کنید، و از بازی با کارتی که در دست ندارید، پرهیز کنید. افزون بر این، تلاش کنید دست حریف را بخوانید تا کم‌تر دچار شگفتی و انفعال و حیرانی شوید. هفت: آگاه‌کردن افکار عمومی از آن‌چه می‌کنید یا نمی‌کنید را، شرط لازم و ضروری موفقیت در این مذاکره فرض کنید، و واقعیت‌های مذاکره را صادقانه در معرض قضاوت مردمان و جهانیان قرار دهید. بدانید بازنمایی دقایق و واقعیت‌های مذاکره، به‌مراتب موثرتر از نفسِ مذاکره است. هشت: از مواجهه با قورباغه‌های زشت یا انتخاب‌ها و تصمیم‌ها و تدبیرهای دشوار نهراسید و همواره مهیای قورت‌دادن این قورباغه‌ها باشید. نه: متغیرهای بدیل و بی‌بدیل داخلی و خارجی که می‌توانند روند مذاکره را با اختلال و اعوجاج مواجه کنند، شناسایی و پیش‌بینی کنید. ده: بازخوردهای مثبت و منفی هر اقدام (کنش یا واکنش) در فرایند مذاکره را محاسبه و مدیریت کنید.

چهار

به‌عنوان آخرین کلام، از یک رویکرد رئالیستی و عقلایی و علمی، باید برای پرسش «کدام ایران؟» پاسخی بیابیم. پرسش به‌صورت مشخص این است: «به‌راستی، در فرایند مذاکره (در صورت ادامه)، کدام ایران باید جایگزین ایران کنونی  شود که تهدیدش برای امریکای ترامپ کم‌تر و منفعت‌اش بیش‌تر است؟» می‌دانیم، ایرانِ امروز به‌رغم تهدیدهای منطقه‌ای که برای امنیت و منافع امریکا دارد، فرصت‌های استراتژیکی هم برای این قدرت جهانی ایجاد کرده است، فرصت‌هایی هم‌چون: حضور بیش‌تر نظامی در منطقه و ایجاد پایگاه‌های متعدد، تقویت نظامی اسرائیل و حمایت از آن برای ایجاد یک خاورمیانۀ جدید، وابستگی بیش‌تر کشورهای منطق بخ خود، جایگزین‌کردن تهدید ایران به‌جای تهدید اسرائیل در اذهان اعراب، فروش انبوه سلاح به کشورهای منطقه، ایجاد اتحاد بیش‌تر در میان اعراب و نزدیک‌کردن آنان به اسرائیل، و… . اکنون، پرسش فوق را این‌گونه تکرار می‌کنیم که کدامین ایران در فردای بعد از مذاکرات در نقشۀ امنیتی-منفعتی امریکا نقش شده که ارزش تغییر و تبدیل آن وجود دارد؟ در یک حصر منطقی چهار پاسخ ممکن است: نخست، ایرانی فاقد توانایی و امکان سلاح هسته‌ای شده است، دو، ایرانی فاقد توان هسته‌ای و امکان ایجاد هلال شیعی و گروه‌های نیابتی، سه، همان ایران دوم با افزودۀ عدم امکان و استعداد تهدید اسرائیل توسط موشک‌های بالستیک، چهار، ایران سومی در فاصله با تمایلات انقلابی-ایدئولوژیک (ایرانِ به سر عقل آمده)، و نیز، در فاصله از منافع چین و روسیه و در مدار منافع امریکا. انتخاب عقل ابزاری و رئالیستی احتمالا آهسته و پیوسته، و بدون ایجاد حساسیت و واکنش، در مسیر تحقق گزینۀ چهارم گام‌برداشتن است. زیرا، تنها چنین ایرانی است که می‌تواند در تامین منافع و امنیت امریکا و متحدین‌اش در منطقه، برتر و مرجح‌تر از ایران امروز باشد… اما قورباغه را نباید دفعتا در آب داغ انداخت و ایران مطلوب را باید ایرانی «در راه» تصویر کرد که در مسیری طولانی (و در کورۀ تمهیدات و تدبیرهای گوناگون) ساخته و پرداخته می‌شود. این‌ همه گفتم تا از ابتلای اصحاب تصمیم و تدبیر ایران امروز به روان‌زخم‌های برخاسته از زخمه‌ها و نغمه‌های ناجور چنگ و چگور مذاکرات بر دل آنان می‌افکند، ممانعت کنم، و آنان را در ادامۀ این مسیر پرفرازوفرود، راسخ‌تر و هوشیارتر نمایم، و به آنان بگویم، اگر می‌خواهید این ره که می‌روید (که به حکم عقل باید بروید)، صرفا به ننگ آغشته نباشد، و آن‌را سوی شهر و باغ و آبادی، راهی باشد، باید در میانۀ ننگ و نام، آن بازی را انتخاب کنید که از رهگذر توزیع متوازن و منطقی امتیازات، ایرانِ پسامذاکره را در نزد مردمان خویش، و نیز، در نزد جهانیان، ایرانی باصلابت‌تر و باثبات‌تر و امیدوارتر نسبت به آینده‌ای بهتر، بنمایاند.

لینک کوتاه : https://vefaghemelli.com/?p=1916
انفرادی

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.