به گزارش وفاق ملی، فارغ از بهکارگیری عبارات، جملات و مضامینی، چون: «روند روبهجلو» یا «فضای مثبت و گفتوگوهای سازنده» و گفتارهای اینچنینی از روند مذاکرات میان ایران و آمریکا که این بار بادقت و هوشمندی مطلوب و حرفهای در مدیریت رسانهای حین انجام مذاکرات و در قالب پیوست رسانهای به بوته اجرا گذاشته شده و از دلایل ساختارمند بودن و نتیجهبخشی مذاکرات تا این لحظه به شمار میآید؛ نکته آن است که مذاکرات ۱۴۰۴ باتوجهبه پرونده پرمناقشه و سرشار از تنش میان ایران و ایالات متحده و نیز سوابق مذاکراتی دو طرف در ادوار مختلف، این بار سر و شکلی فراتر از انتظارها داشته و شیب مثبت و ملموسی به سمتوسوی حلوفصل چالش هستهای دارد.
در این مقاله به چرایی و علتیابی این تفاوت و تغییر خواهیم پرداخت. تغییرات ساختاری در این دور از مذاکرات، شامل بر چند وضعیت است:
۱- این برای اولینبار است که ایران و ایالات متحده در سطوح عالی و به شکل رسمی با یکدیگر سخن میگویند. در دوره برجام هرچند گفتوگوهای طولانی و مستقیم بین دو و زیر خارجه انجام شد؛ اما این دیدار و رایزنیها بخشی از چارچوب مذاکرات ایران و ۱+۵ و در ذیل آن تعریف میشد و بازیگران دیگری نیز بر روند تصمیمگیریها تأثیرگذار بودند. در دیگر سو، در چند دور مذاکرات دوجانبه در طول ادوار مختلف همواره مذاکرات برچسب غیررسمی و محرمانه داشت و هیچگاه در این سطح و با ریاست مقامات عالیرتبه نبود.
هرچند پیرامون ساختار مذاکره غیرمستقیم، شبهه و تردید وجود داشت، با برگزاری دو دور از مذاکرات مشخص شد که این نحو مذاکره از حواشی و چالشهای پیرامونی و حساسیتها کاسته و دو طرف با فراغبال بیشتر مذاکرات را پی گرفتهاند و روی موضوعات اصلی متمرکز میشوند. در نهایت، شفافیت و سرعت واکنش تیم رسانهای وزارت امور خارجه در کنار مدیریت خوب طرف عمانی اجازه حاشیهسازی رسانهای از سوی رسانههای اصلی که غالباً تحت مدیریت حامیان اسرائیلی هستند، ساقط کرده و شانتاژهای رسانهای را ابتر و سالبه به انتفاع موضوع کرده است.
۲- تغییر محتوایی رخداده در این دور از مذاکرات را نیز میتوان معطوف به تمرکز بر روی یک موضوع مشخص دانست و برخلاف ادوار گذشته که به هر عرصه و زمینهای گریزی زده و سعی میشد از فرصت مهیاشده باهدف حداکثر انتفاع برای حلوفصل مناقشات مختلف و متکثر در پرونده منازعات فراوان بهره گرفته شود و در واقع هم انرژی و ظرفیت مذاکرهکنندگان اشباع میشد و به تحلیل میرفت و با فقدان تمرکز بر روی حلوفصل تدریجی و گامبهگام، مذاکرات طولانی و فرسایشی و موضوعات اصلی مورد بحث فرجام نمییافت و استخوانلایزخم میماند، این بار دو طرف تنها و تنها روی دو موضع اصلی یعنی حل ابهام از پرونده هستهای و در برابرش لغو تحریم متمرکز هستند و اینگونه است که روند مذاکرات فراتر از آن چیزی که انتظار میرفت، ساختارمند و وارد بحثهای کارشناسی و جدی متخصصان فنی شده است و از طرف دیگر، جدیت طرفین در اعمال عزم و اراده برای حضور در میز مذاکره و رسیدن به توافق نهایی محک جدی خورده و بازتاب و بازخورد مشخص و قابلسنجش و راستیآزمایی برای طرفین مذاکره روی میز قرار گرفته است.
۳- این دور از مذاکرات یک تفاوت معنادار و مشخص با دوره قبلی مذاکرات در دوره برجام و دولت تدبیر و امید دارد. حسن روحانی را به واسطه سوابق سیاسی و دیپلماتیک، «شیخ دیپلمات» میخواندند و از اساس به واسطه همین عقبه و سابقه بود که او توانست بهراحتی گوی سبقت از رقبا ربوده و در سال ۱۳۹۲ بر مسند ریاستجمهوری تکیه بزند.
هیچکس در کیاست و سیاست و کاربلدی روحانی شک و شبههای ندارد؛ اما در این میان، یک نکته نباید از نظر دور داشته شود. مسعود پزشکیان نه سوابق دیپلماتیک دارد و نه سیاستورزی را همچون شیخ دیپلمات بلد است؛ اما میتوان احتمال موفقیت و کامیابی او در مذاکرات آتی را بیش از دوره روحانی ارزیابی کرد یا حداقل امکان فرجام مذاکرات را بیشتر بهتر از فرجام برجام دانست. پزشکیان از همان برنامهای که به همراه ظریف به صداوسیما رفت و آن ۸ دقیقه طوفانی ظریف اذهان را به خود معطوف داشت، بحث تعامل سازنده با جهان را منوط و مربوط به انسجام داخلی کرد؛ طرحی که باظرافت خاص و اعتمادسازی گامبهگام پیش برد و یک وحدت و حمایت بیسابقه در ارکان حکومتی ایجاد کرد.
او توانست چراغسبز رهبر انقلاب را به مذاکرات اخذ کند و برخلاف روحانی که گاهی با اصطکاکافزایی و مشاجرات و کنایههای تند پشت تریبونی با ارکان ساختاری و منتقدان مذاکره بر چالشها میافزود و فضا سویه دوقطبی مییافت و حتی بحث منازعه میان میدان و دیپلماسی بهجای تعامل و همنوایی نقل محافل سیاسی و رسانهای شده بود، نظر مساعد همه ارکان اصلی در ساخت قدرت سیاسی را جهت همافزایی در فرایند مذاکره همراه کرده است. در این زمینه، نقشآفرینی مثبت و همراهی تمامعیار سرلشکر باقری، فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح، با دولت و تیم دیپلماسی نشانه بارز وحدت راهبردی میان میدان و دیپلماسی فراتر از هر دورهای است و چشمانداز مذاکرات را مثبت و سازنده جلوهگر میکند.
۴- همواره در هر مذاکره و مراودهای، چه در سطوح خرد و چه در مباحث کلان، مهمترین فاکتور اثرگذار جلباعتماد متقابل و تضمین سود و منفعت برای حصول توافق، تضمین ماندگاری آن است. باتوجهبه سوابق قبلی و تجربیات گذشته، طرف ایرانی بحق با دیده شکوتردید بهطرف آمریکایی و حُسننیت آن نگریسته است؛ اما در این میان فارغ از اغراض و اهداف آمریکاییها از مذاکره که طبیعتاً با ما همسویی ندارد، آن گزاره و گزینهای که با محاسبه سود و زیان طرف آمریکایی را مجاب به باقیماندن در مذاکرات و تلاش برای حصول توافق میکند، منفعت حاصله از بدهبستان مذاکراتی است؛ همان چیزی که در برجام به دلایل مختلف برای ترامپ ممکن و میسر نشد و خروج از برجام را گزینه مطلوب ساخت.
حال اما جمله مسعود پزشکیان درست چند روز قبل از آغاز مذاکرات که به موافقت رهبر انقلاب با سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی در ایران اشاره داشت، میتواند مهمترین تضمین برای تمایل به حصول توافق از سوی ترامپ و تضمین ماندگاری آن باشد.
در نهایت، آنچه که از قرائن و شواهد، فارغ از گفتارهای کلیشهای و تعارفات دیپلماتیک برمیآید، آن است که همین تفاوتهای ریزودرشت، صحنه و عرصه مذاکرات ۱۴۰۴ را متفاوت از دیگر ادوار کرده است و شتاب قابلقبولی به آن بخشیده و دومین دور از مذاکرات در رم را سکوی پرش ساختاری و محتوایی در مذاکرات کرده و انتظارها را ارتقا بخشیده است. حال به نظر میرسد که شانس حصول توافق به شکل معناداری نسبت به ۱۰ روز پیش که در آغاز مسیر قرار داشتیم، افزایشیافته و شیب صعودی به خود گرفته است.