حشمتالله فلاحتپیشه رئیس اسبق کمیسیون امنیت ملی مجلس در گفتگو با وفاق ملی، درباره بهتعویقافتادن مذاکرات دور چهارم گفت: مسائل مختلفی شکل گرفت که باعث تأخیر در مذاکرات شد. ولی مهمترین دلیل تأخیر این دوره؛ تلاش آمریکا برای تأمینکردن مسائل تازه برای دستور به کار مذاکرات میدانم. آمریکاییها برای قانعکردن نو محافظهکارها در داخل آمریکا، اسرائیل و حتی برخی کشورهای اروپایی و در راستای علنی کردن برخی سیاستهای پنهان مانده ترامپ دستور کارهای تازه را مطرح کردند. او ادامه داد: آنچه آمریکاییها در سه دور گذشته به آن نیاز داشتند فقط اعلام شروع یک سازوکار دیپلماتیک بود و وقتی در آخرین روز ۱۰۰ روزه اول توانستند قرارداد صندوق سرمایهگذاری مشترک با اوکراین را امضا کنند عملاً این را بهعنوان دستاورد دستاول قرار دادند و در سایر موارد موضعگیریهای سرسختانههایی را شکل دادند، از جمله طرح مسائل تازه در قبال موضوع هستهای ایران. مسائلی که هر کدام بهتنهایی اگر تبدیل به یک سیاست رسمی شوند میتواند به مذاکرات پایان دهد.
فلاحتپیشه اضافه کرد: قسمت دوم ماجرا؛ اگر این سکته ناشی از تلاش آمریکاییها برای طرح مواضع جدید باشد حتی این موضوع به معنای شکست مذاکرات نیست و مذاکرات میتواند ادامه پیدا کند و در نهایت طرفین به جایی برسند. بدبینانهترین شرایط این است که اسرائیل سعی میکند سکته به وجود آمده در مذاکرات را به مرحله نظامی در این مناسبات تبدیل کند. اسرائیلیها ایمن نیستند که این سکته تا حدی طول بکشد و زمینه را برای اقدامات خرابکارانه یا نقطهزنی علیه ایران فراهم کند که تنها منعی که الان وجود دارد زمام دیپلماسی را از دست آمریکا خارج کند؛ اما کماکان آمریکاییها در این زمینه با اسرائیل اختلافنظر دارند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: مسئله بعدی نوعی تقسیم کار وجود دارد. آمریکاییها بیمیل نیستند که ادعاهای نظامی اسرائیل کماکان بهصورت برجسته مطرح شود. همزمان تنها نقشی که برای اروپا قائل شدند حفظ چماقی به اسم مکانیزم ماشه است. ولی در ذیل همه این شرایط سیاست ترامپ جلوگیری از شکست مذاکرات است و سعی میکند شرایط را سختتر کند؛ ولی به نتایج لازم برسد.
رئیس اسبق کمیسیون امنیت ملی مجلس در ادامه بیان کرد: اما در سمت ایران چه اتفاقی افتاده؛ اینکه ایران هم بهگونهای با تعویق مذاکرات مخالفت نکرد این بود که ایران احساس کرد، کنارآمدن با مذاکره تحت سیاست فشار حداکثری، آمریکاییها را وسوسه کرد گام دیگری بردارند و آن مذاکره با ایران تحت سیاست فشار حداکثری و تهدید نظامی است. تهدید نظامی عامل دومی بود که توسط پیت هگست وزیر دفاع امریکا مطرح شد. دررابطهبا موضوع یمن، هگست ایران را تهدید نظامی کرد و این موضوعی بود که باعث شد مذاکرات این هفته به تأخیر بیفتد.
فلاحتپیشه اظهار کرد: وقتی ایران و آمریکا در مذاکرات تابوشکنی نکنند امکان رسیدن به توافق خیلی کم خواهد بود. تابوشکنی باید در مسائلی همچون همکاریهای رفع دغدغههای امنیتی منطقهای تا همکاری اقتصادی را در بر بگیرد. کماکان آمریکا، ایران را بهعنوان دشمن تلقی میکند درصورتیکه ظرفیتهای ایران برای همکاری منطقهای بسیار بیشتر از ظرفیتهای دشمنی است.
این کارشناس بینالملل افزود: مورد بعدی، متأسفانه ضعف دیپلماسی باعث شده دشمن سازی بیشتری علیه ایران صورت بگیرد. ایران میتواند با فعالکردن میزهای خاورمیانه خود عملاً بهانه زدایی کند از کسانی که ایران را تهدید نمایان میکنند و درعینحال به آمریکاییها هم بقبولاند آنچه در قالب مذاکره صورت میگیرد، مذاکره با کشوری شکستخورده در جنگ نیست؛ بلکه مذاکره با کشوری است که برای پیوستن به سازوکارهای امنیت دستهجمعی در منطقه هیچ منعی ندارد و حتی میتواند طرحهای ابتکاری هم ارائه دهد.
او با اشاره به برکناری مایک والتز مشاور امنیت ملی کاخ سفید گفت: ربطی به موضوع بهتعویقافتادن دور چهارم مذاکرات ایران و امریکا ندارد. ترامپ کسی است که کاملاً سیاست خارجی آمریکا را بهعنوان یک منطقه بکر میداند که میتواند به محلی برای دستاوردسازی تاریخ او تبدیل شود؛ بنابراین، تلاش میکند مسائل حساسی مثل موضوع ایران و اوکراین را در حلقه طرفداران خودش حفظ کند. به همین دلیل مایک والتز برکنار شد. بهظاهر بخش عمدهای از اختیارات وی به وزیر امور خارجه داده شده و ترامپ و کسانی مثل ویتکاف نقش اصلی را در مسائلی مثل مذاکره با ایران در پیش میگیرند.
این استاد دانشگاه درباره آینده مذاکرات گفت: مذاکرات ایران و آمریکا به مرحله نهایی و به مرحله بهشدت تهدیدآمیزی رسیده و اینکه دو طرف میل داشته باشند دچار جنگ نشوند به همان میزان امکان توافق بیشتر میشود. اما این توافق فقط با تابوشکنی امکانپذیر است. یکی از دلایلی که سختگیریهایی علیه ایران صورت میگیرد که فراتر از حقوق ایران در تهدید نماییهای بیش از حد یا اغراق شدهای است که در قبال ایران صورت میگیرد.
فلاحتپیشه در پایان خاطرنشان کرد: در حال حاضر در وزارت خارجه تنها میز فعال بخش هستهای است که وزیر خارجه و مدیران مربوطه را در برمیگیرد. سایر میزها باید در قالب طرح امنیت منطقهای بهویژه با کشورهای منطقه بهگونهای عمل کنند که ایران بهعنوان یک همیار نه یک تهدید خودش را نشان دهد. اگر ایران این سیاست را در پیش بگیرد تنها یک مخالف دارد که آن هم اسرائیل است و کشورهای عربی از این موضوع استقبال میکنند. ایران و آمریکا اگر در سطح مسائل کلان با هم به توافق نرسند و تنشزدایی نکنند موضوع هستهای نمیتواند به یک توافق پایدار برسد.