سپینو

0

واژه در برابر تصویر: نبرد رسانه‌‌ها در جنگ جهانی دوم

  • کد خبر : 6699
  • 08 تیر 1404 - 18:33
واژه در برابر تصویر: نبرد رسانه‌‌ها در جنگ جهانی دوم
هدایت افکار عمومی و طراحی پروپاگاندا در جنگ جهانی دوم به بلوغ رسید. پس از آن‌که رسانه‌های جمعی جزو زندگی روزمره شد و بحران‌های جهانی محتوای اصلی‌شان را تأمین می‌کردند.

در بحبوحه سال‌های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ وینستون چرچیل -نخست‌وزیر انگلستان- و آدولف هیتلر -رهبر آلمان نازی- علاوه بر مرزهای متفقین و نیروهای محور، در ذهن‌ جهانیان نیز درحال پیشروی بودند. چرچیل با توانایی منحصر به فرد خود در به‌کارگیری کلمات و یوزف گوبلز، وزیر تبلیغات انتخاباتی در آلمان با علاقه و اشراف نسبت به محتوای ویدیویی و سینما، در میدان رسانه یک نبرد تن‌به‌تن و تماشایی را رقم زدند.

نبرد واژه در برابر تصویر

وینستون چرچیل درحال سخنرانی

یوزف گوبلز (اولین نفر از راست) و آدولف هیتلر در حال بازدید از تولید محصولات سینمایی

اقدامات تبلیغاتی حین جنگ با شناخت دقیق از جوامع هدف طراحی می‌شدند. واژه‌های شکسپیری در ادبیات سخنرانی‌های چرچیل و نفرت‌پراکنی نسبت به دشمنان از پیش شناخته‌شده‌ی آلمان در تبلیغات گوبلز، حتی قبل از اجرا اثبات‌ شده بودند. اما چه ویژگی‌هایی از این جوامع در این تصمیم‌گیری‌های محتوایی نقش داشتند؟

بریتانیا، سرزمین اعلامیه‌های سلطنتی

به‌ دنبال فراگیری صنعت چاپ در انگلیس، به‌ویژه از قرن شانزدهم، محتوای چاپی بسیار فراگیر شد و بروشورهای تبلیغاتی و سرگرمی (Pamphlets) را به یکی از بخش‌های رایج زندگی روزمره جامعۀ انگلیسی تبدیل کرد. این بروشورها در ابتدا تریبونی برای بیان موضوعات مذهبی و سیاسی بودند و به‌تدریج توسط قدرت‌های تصمیم‌گیرنده به یک واسط ارتباطی برای انتقال پیام‌های تبلیغاتی و جهت‌دهی افکار عمومی تبدیل شدند.

فعالان این صنعت برای سود بیشتر کیفیت کاغذ و چاپ را پایین آوردند. اقدامی که با کاهش قیمت تمام‌شده‌ی این بروشورها همراه شد و دسترسی تمام مردم به محتوای آن‌ها را به دنبال داشت. سرعت بالای چاپ و واکنش به هر رخداد سیاسی، همچنین پوشش موضوعات متنوع برای اقشار مختلف جامعه، تقاضای مطالعه‌ی این بروشورها را به‌شدت افزایش داد.

در همین برهه‌ی زمانی، قهوه‌خانه‌های انگلیسی در حال تبدیل به یک قطب خبری، سیاسی و تجاری بودند. معمولا در کنار قهوه، روزنامه و انواع بروشورها ارائه می‌شد و قهوه‌خانه‌ها در طول زمان با ایجاد بستری برای انتقال دانش و مباحثه‌های سیاسی، به‌شدت با فرهنگ خبر و خبرخوانی عجین شدند.

در دوران جنگ جهانی اول دو مرکز خبری در بریتانیا تأسیس شد تا اخبار داخلی و خارجی را به‌طور کامل پوشش دهند و البته حضور بریتانیا در جنگ و سیاست‌های جنگی آن‌را در نظر مردم و کشورهای بی‌طرف، توجیه کنند.

همچنین بعد از تجربه‌ی انقلاب صنعتی و لزوم ارتباط با توده‌ی کارگران، پوسترها به‌عنوان یک روش مؤثر برای انتقال پیام به عموم جامعه‌، اثبات‌ و شناخته شده بودند.

آلمان، قاب جدیدی از فرمان و پرده

در آلمان همانند بریتانیا، از قرن شانزدهم رسانه‌های چاپی در حال تبدیل‌ به منبع اصلی دریافت اخبار بودند و در قرن هجدهم مجلات و روزنامه‌هایی وجود داشتند که به‌صورت روزانه منتشر و توزیع می‌شدند.

مردم آلمان و اتریش (به‌طور کلی مناطق آلمانی زبان) به انواع نمایش، کمدی ادبی و درام‌های فلسفی در کنار موسیقی کلاسیک و اپرا، علاقه‌ی عمیقی داشتند. بعد از جنگ جهانی اول و قبل از سایه‌افکنی حکومت نازی، سانسور کم‌تر و سرمایه‌گذاری بیشتر شد و هنر سینما در مسیر رشد و شکوفایی قرار گرفت.

از سال ۱۹۳۳ (تشکیل وزارت پروپاگاندا و تبلیغات آلمان تحت نظر آدولف هیتلر)، یوزف گوبلز کنترل کامل تمام ابعاد رسانه‌ای آلمان را به دست‌ گرفت. انتقادات و مباحثه‌های هنری ممنوع شدند و سانسور شدید بر انواع محتوا حکم‌فرما شد تا هنر تولیدی از منطقه‌ی امن نازی‌ها خارج نشود.

خاک، خون، روایت و تبلیغ

با شروع جنگ جهانی، تلاش حداکثری برای تسلط به جریان افکار عمومی نیز شروع شد.

چرچیل، آنگونه که جان.اف کندی گفته‌ است:

در روزها و شب‌های تاریکی که انگلستان تنها ایستاده بود، او واژه‌های انگلیسی را بسیج کرد و به میدان نبرد فرستاد. درخشش کلمات او چیزی بود که شجاعت هم‌میهنانش را روشن کرد.

گوبلز نیز آن‌طور که از خاطراتش پیداست، رسالت خود را در انتقال سیاست دولت به مردم به ساده‌ترین شکل، خلاصه کرده بود.

از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۶، تلویزیون در انگلستان غیرفعال بود. تمام سرمایه‌های مراکز رسانه‌ای روی رادیو BBC متمرکز شده بود تا با تکنولوژی قوی و به‌کارگیری افراد توانایی مانند جورج اورول، پیام‌های دلخواه خود را به امواج سراسر جهان ارسال کند. از طریق همین رسانه بود که سخنرانی‌های چرچیل به گوش مردم انگلستان رسید. ۳۳ سخنرانی تأثیرگذار که به گفته‌ی خود نخست‌وزیر، روی هر دقیقه‌ی آن یک ساعت وقت صرف می‌شد.

سخنرانی عمومی چرچیل از طریق رادیو

به گفته‌ی متخصصان ادبیات انگلیسی، کلمات کوتاه با ریشه‌ی آنگلوساکسون به سبک شکسپیر به همراه بیان فوق‌العاده، این تأثیرگذاری بی‌نظیر را رقم زده است. دقت او روی کلمات، هم‌جهت با ساختارمندی ادبیات و جامعه‌ی انگلیسی حرکت کرده و یکی از قوی‌ترین عوامل اتحاد جامعه بود. چرچیل در سخنرانی‌های خود، روزهای تاریک‌تر را یادآوری می‌کرد و این باور را به جامعه می‌داد که پیروزی و تداوم، دوباره امکان‌پذیر است.

“Let us therefore brace ourselves to our duties, and so bear ourselves that if the British Empire and its Commonwealth last for a thousand years, men will still say, ‘This was their finest hour.”

«پس بیایید خود را برای وظایف‌مان آماده و چنان زندگی کنیم که اگر امپراتوری بریتانیا و کشورهای مشترک‌المنافع هزار سال هم دوام آورد، مردم همچنان بگویند: این باشکوه‌ترین زمان برای آن‌ها بود.»

صفحه‌های سخنرانی چرچیل کوتاه، سرشار از کلمات قدرتمند و با ساختاری شبیه به یک شعر بودند. صفحه‌هایی پر از نمادهای دست‌نویس برای ارائه و بیان بهتر.

بخشی از متن سخنرانی معروف “The finest hour” پس از سقوط فرانسه (فاصله بین خطوط علامتی برای مکث در خوانش بوده‌ است.)

تشدید روحیه‌ی جمعی یکی از سیاست‌های اصلی تبلیغاتی انگلیس بود که در سخنرانی‌های چرچیل و پوسترهای متعدد استفاده می‌شد. آموزش‌های روزمره یا توصیه‌های امنیتی که خطاب به عموم مردم طراحی می‌شدند، در قالب پوستر و فراخوان‌های ملی از طریق سایر رسانه‌های چاپی به اطلاع مردم می‌رسیدند. کتابخانه‌ها نیز در همین زمان با اجرای کمپین «برای پیروزی مطالعه کن» ارتباط جامعه با محتوای متنی را زنده نگه داشته و برای ارتقای سواد رسانه‌ی مردم در برابر پروپاگاندای جبهه‌ی مقابل تلاش می‌کردند.

پوسترهای تبلیغاتی با اهداف مختلف (بازگشت به کارخانه‌ها، پیاده‌روی به‌جای استفاده از حمل‌ونقل عمومی، تامین غذای شخصی، پرهیز از ارائه‌ی اطلاعات نظامی، پرهیز از برگرداندن کودکان به مکان‌های ناامن و …)

در جبهه‌ی دیگر، یوزف گوبلز دو سیاست اصلی را در دستور کار خود جا داده بود. صیقل دادن هویت آدولف هیتلر به‌عنوان یک رهبر و پیشوا و ایجاد تنفر نسبت به دشمن خارجی. گوبلز به‌عنوان مشاور ارشد پروپاگاندا در کابینه‌ی هیتلر، به‌ دنبال چکش‌کاری یک ایدئولوژی و یک جامعه‌ی بزرگ منفعل بود و در همین راستا اقدامات مختلفی هم انجام داد.

تمام ابعاد تصویر و هویت پیشوا با دقت توسط گوبلز طراحی می‌شد

گوبلز در سال‌های ابتدایی حکومت نازی، کنترل روی تمام اشکال هنر و رسانه را به دست گرفت و به‌وسیله‌ی همین تریبون‌های گسترده، مأموریت آماده‌ کردن مردم سرخورده‌ی آلمان برای یک جنگ دیگر را به‌ عهده گرفت. او بر خلاف هیتلر که محتوا را راهی برای رسیدن به قدرت می‌دانست، معتقد بود پروپاگاندا و تبلیغات را ابزاری برای نگه‌ داشتن قدرت و ایجاد اتحاد بین مردم آلمان است.

گوبلز برای محتوای خود دو ویژگی اصلی قائل بود: سادگی و تکرار.

او عموم مردم آلمان را جامعه‌ای احساسی می‌دید و تصمیم داشت کنترل افکار آن‌ها را با طراحی یک هویت شفاف و شکست‌ناپذیر به‌عنوان رهبر و ارائه‌ی تصاویری نفرت‌انگیز از دشمنان به دست بگیرد.

تصویری از یک یهودی که شیطان کنترلش می‌کند – مربوط به فیلم جوجو خرگوشه (۲۰۱۹)

بعد از واقعه‌ی یخ‌ زدن تعدادی از سربازان آلمانی در روسیه، گوبلز با ارائه‌ی توصیفی بسیار دردناک، باعث شد بیش از ۷۶،۲۳۲،۶۸۰ قطعه لباس زمستانی به ارتش فرستاده شود و پس از سال‌ها، مردم آلمان جرأت پیدا کردند شکست روسیه را به‌عنوان یک واقعیت محتمل بپذیرند.

طبق خط فکری هیتلر، گوبلز همواره تبلیغات خود را طوری طراحی می‌کرد که مردم آلمان همواره خود را یک قدمی پیروزی ببینند؛ این جریان محتوایی به‌حدی تأثیرگذار بود که مردم آلمان گاهی در چشم باقی جهانیان، ملتی متوهم به نظر می‌رسیدند.

رسانه در جنگ، باد موافق یا مخالف؟

از سال‌ها قبل، هدایت جهت‌گیری ذهنی جوامع به سمت‌‌و‌سوی دلخواه، یکی از مهم‌ترین اهداف قدرت‌های سیاسی، دینی و اقتصادی بوده‌است. در دنیای امروز با وجود حضور همیشگی و پررنگ رسانه، تریبون‌های متعدد شخصی و حجم محتوای تولیدی، شناخت این الگوها و تشخیص آن‌ها می‌تواند تا حد نجات‌دادن زندگی افراد موثر باشد.

تجربه‌ی جنگ ۱۲ روزه نشان داد که سواد رسانه، انتشار محتوای درست و جلوگیری از فراگیر شدن محتوای نادرست، نه‌تنها بر سلامت روان افراد بلکه کشورها تأثیرگذار است. حتی می‌تواند به آغاز یا اتمام اتحادهای سیاسی بیانجامد.

همان‌طور که اتحاد و امیدِ تراوش‌شده از قلم چرچیل روحیه‌ی مردم انگلستان را در تاریک‌ترین روزها حفظ کرد، تکرار مداوم پیام شفاف و ساده‌ی گوبلز باعث تبدیل مردم شکست‌خورده‌ی آلمان به یکی قدرتمندترین قطب‌های یک جنگ جهانی شد. در نبرد بین واژه و تصویر، شفافیت پیام، شناخت مخاطب و تداوم در ارسال، پیروز‌ دائمی میدان هستند و آگاهی مؤثرترین زره و سد دفاعی‌ست.

لینک کوتاه : https://vefaghemelli.com/?p=6699
  • نویسنده : معصومه مهدی‌آبادی
انفرادی