سپینو

1

پیامدهای جنگ ایران و اسرائیل برای منافع بازیگران جهانی

  • کد خبر : 7039
  • 11 تیر 1404 - 11:03
پیامدهای جنگ ایران و اسرائیل برای منافع بازیگران جهانی
به گفته «فریدون مجلسی»، در شرایط جنگی همه منافعشان در صلح است و بازیگرانی مانند آمریکا، روسیه و چین برای منافع خودشان هم که شده باید برای پایان هر چه سریع‌تر تنش‌ها در منطقه تلاش می‌کردند.

تحولات پرالتهاب غرب آسیا: از تجاوز به خاک ایران تا ورود آمریکا به جنگ

به گزارش وفاق ملی، از بیست و سوم خردادماه، تحولاتی نفس‌گیر غرب آسیا را در برگرفته است. تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک ایران، آغازگر زنجیره‌ای از رویدادها بود که با ورود آمریکا به عرصه درگیری‌ها و پاسخ قاطع جمهوری اسلامی ایران، پیچیدگی و نگرانی‌ها را در منطقه دوچندان کرد. در این میان، سنجش اهداف و منافع بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی در قبال این درگیری‌های اخیر، به یکی از مهم‌ترین محورهای تحلیل تبدیل شده است.

به همین منظور، پژوهش خبرگزاری ایرنا گفت‌وگویی با «فریدون مجلسی»، تحلیلگر برجسته روابط بین‌الملل، انجام داده است که در ادامه می‌خوانید:

تحلیل روابط بین‌الملل: مواضع بازیگران در قبال رویارویی ایران و اسرائیل

جناب مجلسی، مواضع بازیگران بین‌المللی همچون چین، روسیه، اتحادیه اروپا و همچنین آمریکا که مستقیماً وارد این منازعه شد را در قبال رویارویی اخیر ایران و رژیم صهیونیستی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

فریدون مجلسی: در وهله اول، این جنگ، رویارویی مستقیمی میان اسرائیل و ایران بود. اسرائیل همواره از حمایت‌های بی‌دریغ آمریکا و اروپا برخوردار بوده و این روند همچنان ادامه دارد. در مقابل، ایران کشوری بزرگ و تأثیرگذار در منطقه است. با این حال، متأسفانه بیشترین آسیب‌های ناشی از این حملات متوجه مردم عادی بود؛ چرا که در هر جنگی، ملت‌ها بیشترین بهای سنگین را می‌پردازند.

نقش آفرینی قدرت‌های جهانی در بحران غرب آسیا

پس از این تحولات و درگیری‌های اخیر، تشکیل یک «کنسرسیوم انرژی» با حضور کشورهای منطقه که به تدریج به سمت بهره‌برداری از انرژی هسته‌ای روی می‌آورند، می‌تواند به واقعیتی ملموس تبدیل شود.

به باور من، علاوه بر دو طرف درگیر مستقیم، سه کشور بزرگ جهانی نیز در قبال این وقایع مسئولیت‌هایی بر عهده دارند. چین، که پیشتر با میانجیگری در روابط ایران و عربستان، توانمندی خود را به نمایش گذاشت، می‌توانست نقش فعال‌تری در این بحران ایفا کند.

ایالات متحده آمریکا، به عنوان یکی از طرف‌های اصلی درگیر، قاعدتاً باید علاقه‌مند به بازگشت ایران به عرصه بین‌المللی باشد و از تشدید خصومت‌ها، نه تنها در سطح حکومتی بلکه در سطح فردی و علیه آسیب‌دیدگان، پرهیز کند.

روسیه، به عنوان بزرگ‌ترین همسایه بالقوه ایران و کشوری ثروتمند با نفوذ و اقتدار بین‌المللی، با توجه به درگیری‌های خودش، بهتر می‌تواند ابعاد انسانی و سرمایه‌ای جنگ‌ها را درک کند. این کشورها در مجموع، باید برای کنترل اوضاع وارد عرصه می‌شدند.

ایران متحمل خسارات عظیم انسانی، مالی و جانی شد و با پاسخی قاطع، نشان داد که حتی «گنبد آهنین» اسرائیل نیز آسیب‌پذیر است. با این حال، سه بازیگر کلیدی بین‌المللی – چین، آمریکا و روسیه – حتی با در نظر گرفتن منافع خودشان، می‌بایست برای توقف این درگیری‌ها و جلوگیری از ویرانی بیشتر، مداخله می‌کردند.

آن گونه که من اطلاع دارم شهر تل‌ آویو در دو نقطه دچار ویرانی‌های بزرگ شده و شهر حیفا و نقاط دیگر نیز آسیب دیده که برای اسرائیل دور از باور بود. پاسخ اولیه آن‌ها تشدید ضربات بود ولی این پاسخگویی‌های تصاعدی برای همه زیان‌بخش است. در مقابل، تاسیسات هسته‌ای ایران، تأسیسات سطحی‌اش آسیب دیده و به تعمیر و ترمیم نیاز دارد. البته ممکن است روند آن به طول ‌بیانجامد.

پیامدهای جنگ ایران و اسرائیل برای منافع بازیگران جهانی
 فریدون مجلسی تحلیلگر روابط بین‌الملل

پس از جنگ، دوباره نگاه‌ها به مذاکره دوخته شده است.

نقطه اصلی مذاکرات ایران و آمریکا که تضعیف هسته‌ای ایران برای رفع مساله تهدید اسرائیل بود، از طرف آمریکا که می‌گفت کلا باید حذف شود، موقتا برطرف شده است ولی با مسائلی که در این فاصله مطرح شد، به ویژه تشکیل یک کنسرسیوم با حضور کشورهای منطقه که یکی پس از دیگری به سمت انرژی هسته‌ای روی می‌آورند، تبدیل به یک امر واقعی می‌شود.

فرض کنید دراین شرکت، عربستان، امارات متحده عربی، کویت و ترکیه یا حتی مصر هم شریک بشوند. دیگر نمی‌توان تصور کرد که این شرکت در انحصار ایران است و خطر بمب هسته‌ای دارد؛ یک شرکتی تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی ولی برای جلوگیری از بین رفتن منابع، تخصص‌ها.

سرمایه‌گذاری‌ها و مشارکت آن‌ها هم می‌تواند یک راه‌حل مناسبی باشد و بستری برای رسیدن به نتیجه ایجاد شود. نتیجه‌گیری بنده این است؛ ضربه‌ای گرفتیم و ضربتی زدیم و توانمندی‌ها نشان داده شد. انتظار نداشته باشیم که خرابی‌ها به حداکثر برسند تا از میان آتش، خاک و خاکستر وارد دوره ثبات شویم.

جنگ همیشه محتمل است. جنگ حتی میان کشورهای بزرگ‌تری که نیازمند صلح، آرامش، توسعه و پیشرفت هستند هم اتفاق می‌افتد. جنگ قابل انکار نیست و نباید منکر جنگ شد و نمی‌شود گفت اصلا مذاکره نمی‌کنیم.

اکنون به دعوت دیگران مبنی بر تجدید مذاکرات و حل مسائل باقیمانده از طریق دیپلماسی و مذاکره پاسخ مثبت دادیم؛ به خصوص پس از اینکه پاسخ فیزیکی و ضربه‌ای هم داده شده و قدرت‌نمایی‌ها انجام شده است. اکنون نوبت آمریکا، چین، روسیه و کشورهای بزرگ اروپایی است که برای منافع خودشان هم که شده مداخله کنند و به واسطه بازگشت به مذاکرات صلح‌آمیز به تنش‌ها پایان دهند.

منافع این بازیگران به سمت نهادینگی یا به عبارتی تداوم روندهای موجود در غرب آسیا معطوف است یا دگرگونی آن؟

در شرایط جنگی، همه منافعشان در صلح است. اکنون کشورهای بزرگی مثل روسیه آسیب‌دیده از جنگند. با توانمندی‌های بالقوه‌ای که این کشور دارد، می‌تواند وارد یک دوران بزرگ و به اصطلاح، توسعه صنعتی و اقتصادی شود.

از سوی دیگر، ایران فقط دارای یک درصد جمعیت و سرزمین در جهان است ولی آنچه به تاکید گفته می‌شود، بین پنج تا هفت درصد منابع اولیه اصلی جهان را دارد. همسایگان از جمله عربستان، امارات، عراق، ترکیه و سلطنت عمان وارد عرصه توسعه شدند.

در گذشته ایران ناچار بود که فقط با اروپا ارتباطات داشته باشد در صورتی که امروزه دارای همسایگان ثروتمند و تولیدکننده‌ است پس باید بیشترین ارتباطات میان همسایگان انجام شود. اروپا هم احتیاج دارد که از منابع ایران بهره‌مند شود و نیاز دارند در سرمایه‌گذاری‌ها شرکت کند و همچنین به روسیه و آمریکا که همواره در بازار خاورمیانه نفوذ و مؤثر بوده است.

چین از همه بیشتر احتیاج دارد. امروزه ارتباطات از نظر مادی و اقتصادی به بالاترین سطح رسیده و دیگر زمان آن نیست که کشورهای فقیر بخواهند به جان یکدیگر بیافتند و لباس‌های پاره همدیگر را پاره‌تر کنند. اکنون زمان آن است که ما به صلح، توسعه، آزادی، بهداشت و سلامت، آموزش و پرورش و به آزادی بیاندیشیم.

با توجه به راهبردهایی مانند ثقل آسیا که تمرکز ایالات متحده بر مواجهه جهانی با چین را دنبال می‌کند، تقابل نظامی دو بازیگر خاورمیانه‌ای را همساز با دکترین‌ها و اهداف استراتژیک واشنگتن می‌بینید؟ این وقایع برای چینی‌ها در نزاع هژمونیک با ایالات متحده چه وزن، جایگاه و پیامدهایی دارد؟

من این نوع افکار و این‌گونه تحلیل‌ها و برداشت‌ها را ایدئولوژیک و به اصطلاح با دیدگاه نظریه توطئه می‌نگرم. درست است که کشورها نسبت به یکدیگر رقیب هستند و با یکدیگر سرشاخ می‌شوند، توطئه‌هایی هم طراحی می‌کنند اما ممکن است این توطئه‌ها کوتاه‌مدت باشد.

خود آمریکا و چین در مورد تعرفه‌ها و غیره که به مدت سه الی ۶ ماهه این‌ها را اعمال کنند به توافق رسیدند تا بتوانند نتیجه‌گیری کنند. امروزه جهان بر مدار اقتصاد می‌چرخد اما آمریکا گویی در پیله‌ای از انزوا گرفتار آمده و از این قافله عقب مانده و با تعرفه‌هایی که اعمال کرده است، قصد دارد مانع واردات بیش از حد به آمریکا بشود و تولید داخلی را بالا ببرد. این برخلاف سیاست قدیمی لیبرال آمریکا بود که از طریق آن بتواند به بازارهای جهانی دست درازی کند.

بهتر است در پی این نظریات نباشیم و سطح تحلیل‌ها را به سوی آن‌ها نکشانیم. دو طرف در این رقابت‌ها ناچار به سازگاری هستند. شرکت‌های بزرگ آمریکایی در چین سرمایه‌گذاری کرده‌اند و منافع بسیار دارند. آن‌ها هم مداخله کرده و اجازه نمی‌دهند اوضاع به همین شکل پیش برود. بهتر است اجازه دهیم روال طبیعی روابط بین‌المللی با همه کشورها برقرار باشد. ایران باید با همه کشورها رابطه داشته باشد و منافع کشور را باید در نظر گرفته تا آن منافعی را که بیشتر مقرون به صرفه است برگزینیم؛ تفاوتی ندارد با روسیه، چین یا با آمریکا و اروپا و بیشتر از همه با کشورهای پیرامونی منطقه باشد. بهتر است در پی توطئه و نظریات ایدئولوژیک و خصومت‌آفرین نباشیم که نتیجه‌اش «آتش جنگ» است.

اگر کشورهایی بخواهند با نتیجه گرفتن از این جنگ به دنبال سلاح اتمی بروند، یعنی از پیمان عدم اشاعه هسته‌ای عبور کنند، خودشان را به مهلکه می‌اندازند

تحولات اخیر خاورمیانه چه تاثیری بر سایر منازعات بین‌المللی به خصوص جنگ اوکراین خواهد داشت؟

این تحولات حاوی این پیام است که جنگ همیشه محتمل است. جنگ حتی میان کشورهای بزرگ‌تری که نیازمند صلح، آرامش، توسعه و پیشرفت هستند هم اتفاق می‌افتد. جنگ قابل انکار نیست و نباید منکر جنگ شد و نمی‌شود گفت اصلا مذاکره نمی‌کنیم. سزاوار نیست که با لجاجت در جهان باقی ماند.

اوکراینی‌ها هم متوجه خواهند شد که اگر روس‌ها حقوقی داشته‌اند اعم از تاریخی و غیره، باید با آن‌ها کنار بیایند و روس‌ها هم به این نتیجه می‌رسند که با قلدری و زورگویی نمی‌شود برای همیشه باقی ماند. اتفاقا این جنگ حساس ایران که برای بسیاری باورکردنی نبود، آن‌ها را هم بیدار خواهد کرد؛ هر چند جنگ‌های بزرگ‌تری در صد سال گذشته رخ داد که کشورها را آگاه نکرد. جنگ ایران و عراق هم هیچ کدام از کشورهای منطقه را به خود نیاورد که حداقل از جنگ بعدی اجتناب کنند.

تحولات اخیر آیا می‌تواند رژیم‌های بین‌المللی مانند منع توسعه جنگ‌افزارهای هسته‌ای را با دگرگونی مواجه سازد؟ پیامدهای این تحولات در سرنوشت هسته‌ای جهان چه خواهد بود؟

اگر کشورهایی بخواهند با درس گرفتن از منازعات ایران و اسرائیل به دنبال سلاح اتمی بروند خودشان را به مهلکه دیگری می‌اندازند.

من بعید می‌دانم یعنی اگر کشورهایی بخواهند با نتیجه گرفتن از این جنگ به دنبال سلاح اتمی بروند، یعنی از پیمان عدم اشاعه هسته‌ای عبور کنند، خودشان را به مهلکه دیگری می‌اندازند.

منحصرا این را می توان گفت که ان.پی.تی فقط کشورهایی را که دارای سلاح اتمی نیستند منع نمی‌کند. کشورهای دارنده سلاح هسته‌ای را هم در بندهای بعدی‌اش موظف می‌کند که تدریجا این اسلحه نفرین‌شده را برچینند و منابع و موادش را به انرژی‌های دیگر صلح‌آمیز تبدیل کنند. من امیدوارم آن روی ان.پ.تی مؤثر بشود و بتواند تدریجا مناطق و کشورها را به اصطلاح از حضور در باشگاه کثیف هسته‌ای منع کند.

لینک کوتاه : https://vefaghemelli.com/?p=7039
  • منبع : ایرنا
انفرادی