سپینو

0

بازتعریف اتحاد در نظم سیاسی متأخر

  • کد خبر : 7804
  • 19 تیر 1404 - 19:50
بازتعریف اتحاد در نظم سیاسی متأخر
در ادبیات کلاسیک علوم سیاسی، اتحاد ملی اغلب به‌عنوان یکی از مؤلفه‌های قدرت نرم دولت‌ها در شرایط بحران تلقی شده است.

‏ ‏‏از ابزار مقاومت به کنش روزمره در تجربه ایرانی

در ادبیات کلاسیک علوم سیاسی، اتحاد ملی اغلب به‌عنوان یکی از مؤلفه‌های قدرت نرم دولت‌ها در شرایط بحران تلقی شده است.

«ارنست رنان» در تعریف مشهور خود از ملت، بر «اراده زیستن مشترک» تأکید داشت؛ مفهومی که امروزه، در نظم پیچیده‌تر جهانی، به «کنش مشترک در لحظه تهدید» نیز ترجمه می‌شود. اما پرسش کلیدی این است: چگونه اتحاد از یک وضعیت مقطعی دفاعی، به کنشی ماندگار و نهادینه در بطن جامعه تبدیل می‌شود؟

‏تجربه جنگ تحمیلی ۱۲روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران، گواهی عینی بر ظرفیت‌های بالای انسجام اجتماعی در ایران معاصر است. در این جنگ، با وجود آنکه میدان اصلی در جغرافیای نظامی محدود بود، افق اصلی در جغرافیای روانی و رسانه‌ای رقم خورد. و آنچه مانع از تحقق اهداف دشمن شد، نه صرفاً توان نظامی، بلکه سرمایه اجتماعیِ برخاسته از اتحاد بود.‏

درس‌هایی از تاریخ مقاومت ملت‌ها‏

تاریخ معاصر مملو از نمونه‌هایی است که در آن، ملت‌ها با اتکاء بر وحدت و مشارکت مردمی توانسته‌اند در برابر نیروهای متجاوز ایستادگی کنند. نمونه‌های ذیل، قابل تحلیل تطبیقی با تجربه ایران هستند:‏

نبرد استالینگراد (۱۹۴۲–۱۹۴۳)‏ملت شوروی، با بسیج عمومی و مشارکت زنان، کودکان، و کارگران در کنار ارتش سرخ، نه‌تنها شهر را حفظ کرد، بلکه روند جنگ جهانی دوم را معکوس ساخت. این تجربه نشان داد که اتحاد اجتماعی، مهم‌ترین ابزار بازدارنده در برابر ماشین جنگی دشمن است.‏

مقاومت الجزایر در برابر استعمار فرانسه (۱۹۵۴–۱۹۶۲)‏ جبهه آزادی‌بخش ملی الجزایر با پشتیبانی مردمی، علی‌رغم نابرابری نظامی مطلق، توانست فرانسه را به عقب‌نشینی و پذیرش استقلال وادارد. اینجا، اتحاد ملی نه در ارتش، بلکه در مساجد، بازارها و حتی موسیقی و ادبیات شکل گرفت.‏

ویتنام و شکست آمریکا (۱۹۶۵–۱۹۷۵)‏اتحاد مردمی و ایمان به استقلال، به‌رغم برتری کامل تکنولوژیک و هوایی ایالات متحده، ویتنام را به یکی از مثال‌های کلاسیک شکست ابرقدرت‌ها تبدیل کرد.‏

جنگ هشت‌ساله ایران و عراق (۱۳۵۹–۱۳۶۷)، نمونه‌ای از همبستگی تمام‌عیار اجتماعی در ایران معاصر است. مردم ایران، بدون آمادگی نظامی اولیه، اما با اتحاد فرهنگی و اعتقادی، از مرزهای کشور دفاع کردند. حضور داوطلبانه نوجوانان و شکل‌گیری نهادهایی چون بسیج، الگوی عملی برای تبدیل اتحاد به سازماندهی اجتماعی بود.

‏جنگ ۳۳روزه لبنان (۲۰۰۶)‏حزب‌الله لبنان، به‌واسطه پشتیبانی مردم جنوب لبنان، توانست برای نخستین بار اسرائیل را در یک جنگ نامتقارن به عقب‌نشینی وادار کند. در این‌جا نیز، رسانه‌های بومی و روحانیت محلی نقش برجسته‌ای در حفظ انسجام ایفا کردند.

‏اتحاد ایرانیان؛ از واکنش دفاعی تا نهاد اجتماعی‏

در جنگ اخیر، هم‌زمان با تهدیدهای فیزیکی، ایران هدف یک عملیات عظیم روانی قرار گرفت. اما در کمال شگفتی برای تحلیلگران خارجی، مردم ایران نه‌تنها دچار شکاف و فروپاشی اجتماعی نشدند، بلکه با کنش‌هایی ساده اما معنادار، از نهاد خانواده تا فضای مجازی، نقشه دشمن را ناکام گذاشتند.‏ اتحاد در این مرحله، نه محصول تبلیغات رسمی، بلکه حاصل یک درک مشترک از خطر و ضرورت دفاع از کیان ملی بود. این همان چیزی است که جان کیگان در نظریه «جنگ به‌مثابه تجربه اجتماعی» بر آن تأکید می‌کند؛ جایی که جنگ، وجدان جمعی یک ملت را فعال می‌کند.

‏اتحاد به‌مثابه کنش روزمره؛ چگونه ممکن است؟

‏برای آنکه اتحاد ملی از وضعیت واکنشی خارج شود و به بخشی از کنش روزمره ملت‌ها تبدیل گردد، نیاز به سازوکارهای فرهنگی، نهادی و رسانه‌ای است.

در تجربه ایران، مسیرهایی برای تحقق این هدف قابل طرح است:‏

کنش شهروندی در فضای مجازی:‏ پرهیز از بازنشر اخبار دروغ، تحلیل‌های هدف‌دار و روایت‌های ساختگی دشمن، ساده‌ترین اما مؤثرترین جلوه کنش‌گری روزمره است.

‏رسانه ملی و خصوصی:‏ بازسازی امید، تقویت حس تعلق ملی و روایت درست از وقایع، جایگزینی برای منطق تخریب و بحران‌سازی خواهد بود.‏

نظام آموزشی و تربیتی: ‏اگر نسل آینده، اتحاد را نه به‌مثابه خاطره، بلکه به‌عنوان یک فضیلت مدنی بیاموزد، این سرمایه در چرخه اجتماعی بازتولید خواهد شد.‏

مسئولان و نخبگان سیاسی:‏ پرهیز از دوقطبی‌سازی، گفت‌وگوی بین‌جریانی و تقویت احساس شنیده‌شدن در جامعه، همگی زمینه‌ساز استمرار اتحاد است.

‏نهادهای فرهنگی و مذهبی: ‏همان‌گونه که در دوران دفاع مقدس نیز مسجد، حسینیه، هیئت و تکایا به میدان نرم مقاومت بدل شدند، این نهادها می‌توانند نقش تربیتی-فرهنگی اتحاد را نیز ایفا کنند.

‏در پایان، اتحاد را نباید پدیده‌ای بدانیم که فقط هنگام جنگ بر آن دست یابیم؛ بلکه باید آن را همچون اکسیژن حیات ملی، در همه فصول زندگی دمید. چنان‌که تاریخ نشان می‌دهد، ملت‌هایی که آموخته‌اند متحد زندگی کنند، مجبور نمی‌شوند در جنگ اتحاد بیاموزند.

‏اگر ایرانیان امروز، در خانه، مدرسه، رسانه و اداره، خود را بخشی از یک «کل ملی» بدانند، فردای جنگ دیگر نه اضطراب‌آور، بلکه بستری برای شکوفایی خواهد بود. اینجاست که اتحاد، نه ابزار، بلکه فرهنگ خواهد شد.

لینک کوتاه : https://vefaghemelli.com/?p=7804
  • نویسنده : بهنام عبداللهی
انفرادی

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.