به گزارش وفاق ملی، روزنامه صهیونیستی «معاریو» اخیراً فاش کرد که «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، وزیر دارایی خود و چهره شناختهشده راست افراطی، بتسلئل اسموتریچ، را به عنوان مدیر جنگ غزه و در مقام «وزیر دوم وزارت جنگ» منصوب کرده است. اقدامی که نشاندهنده وضعیت پیچیده سیاسی و نظامی در داخل ائتلاف حاکم و همچنین بحران مدیریتی جدی در جنگ کنونی است.
این انتصاب از یکسو به منزله اعطای امتیاز سیاسی به اسموتریچ برای تداوم حمایت او و جناحش از کابینه نتانیاهو تلقی میشود، اما از سوی دیگر، به نظر میرسد تصمیمی پرریسک با پیامدهای منفی قابل توجه برای روند جنگ و شرایط نظامی ارتش اسرائیل باشد.
معاریو به صراحت وضعیت مدیریتی جنگ را «آشفته» توصیف میکند و ضمن اشاره به صدور دستورات متناقض و ناگهانی مقامات سیاسی به ستاد کل ارتش، تأکید میکند که این رویه به «هرج و مرج» و بحران اساسی در ارتش اسرائیل منجر شده است. به ویژه انتقاد از «ایال زمیر»، رئیس ستاد کل ارتش، که نتوانسته در برابر «هوسهای سیاسی» قاطع و مستقل عمل کند، اهمیت دارد؛ چرا که در جنگهای مدرن و پیچیده، هماهنگی دقیق بین فرماندهی سیاسی و نظامی از اهمیت حیاتی برخوردار است.
بتسلئل اسموتریچ پیش از این به خاطر سیاستهای سختگیرانه خود علیه نوار غزه مشهور بوده است. او به شدت در محدود کردن ورود کمکهای انسانی به غزه نقش داشته و توانسته ورود کامیونهای کمکرسانی را از حدود ۴۵۰۰ کامیون در هفته به چند صد کامیون کاهش دهد؛ سیاستی که مستقیماً به وخامت بحران انسانی در غزه دامن زده است. همچنین، تلاش او برای ایجاد «شهر بشردوستانه» در رفح که در واقع زمینهساز کوچ اجباری هزاران فلسطینی است، نشاندهنده مواضع تند و سیاستهای افراطی اوست.
در کنار این، اسموتریچ خواستار اجرای عملیات نظامی جدیتر در محور «موراگ» شده، محور عملیاتی که حتی ارتش نیز درباره اهمیت و ضرورت آن دچار تردید است؛ نکتهای که بر پیچیدگیها و اختلافنظرهای داخلی در زمینه راهبرد جنگ میافزاید.
این تضادهای سیاسی و نظامی، علاوه بر ضربه به انسجام ارتش، سبب شده رژیم صهیونیستی در مواجهه با فشارهای بینالمللی ناشی از بحران قحطی و گرسنگی در غزه به شدت آسیبپذیر شود. شکست در مذاکرات با حماس نیز ناشی از همین ناهماهنگی و سوء مدیریت سیاسی و نظامی است؛ چرا که تلآویو اکنون ابزار فشار کافی برای وادار کردن حماس به مصالحه ندارد بدون اینکه هزینه سنگینی از لحاظ جان سربازان و اعتبار بینالمللی متحمل شود.
نتیجه این وضعیت، اقداماتی از سوی رژیم صهیونیستی برای رفع برخی محدودیتها در ارسال کمکهای انسانی، برق و دارو به غزه بوده که به نوعی تناقض آشکار با سیاستهای قبلی اسموتریچ و جناح افراطی اوست. این تناقض نشان میدهد که دولت در حال تلاش برای حفظ حداقلی از مشروعیت بینالمللی است، ولی در عین حال به دلیل اختلافات داخلی و مصالح سیاسی، قادر به اتخاذ تصمیمات یکپارچه و قاطع نیست.
به طور کلی، انتصاب بتسلئل اسموتریچ به مدیریت جنگ غزه، اگرچه برای نتانیاهو اقدامی سیاسی به منظور تضمین پشتیبانی جناحهای افراطی در کابینه تلقی میشود، اما این حرکت احتمالاً موجب تشدید بحران مدیریتی و هرج و مرج در ارتش شده و بر روند جنگ و وضعیت انسانی در نوار غزه تأثیرات منفی عمیقی خواهد گذاشت.
از این منظر، بحران داخلی در رژیم صهیونیستی نه تنها بر کیفیت مدیریت جنگ تأثیر میگذارد، بلکه پیامدهای فاجعهباری برای مردم فلسطین و چشمانداز منطقهای نیز به دنبال خواهد داشت.