سپینو

0

چرا اسرائیل منافقین را به پهلوی ترجیح می‌دهد؟

  • کد خبر : 8988
  • 05 مرداد 1404 - 16:18
چرا اسرائیل منافقین را به پهلوی ترجیح می‌دهد؟

به گزارش وفاق ملی، ‏در سپهر سیاست بین‌الملل، بازیگران هوشمند هرگز بر یک مهره تکیه نمی‌کنند؛ آنان که راهبردهای نفوذ و استحاله را در دستور کار دارند، مهره‌های گوناگون را چون ابزارهایی مصرفی به خدمت می‌گیرند و هر زمان که تاریخ مصرف یکی به پایان رسید، بی‌تردید و بی‌درنگ به حذف او اقدام می‌کنند. رژیم […]

به گزارش وفاق ملی، ‏در سپهر سیاست بین‌الملل، بازیگران هوشمند هرگز بر یک مهره تکیه نمی‌کنند؛ آنان که راهبردهای نفوذ و استحاله را در دستور کار دارند، مهره‌های گوناگون را چون ابزارهایی مصرفی به خدمت می‌گیرند و هر زمان که تاریخ مصرف یکی به پایان رسید، بی‌تردید و بی‌درنگ به حذف او اقدام می‌کنند. رژیم صهیونیستی، این مولود نامشروع استعمار غربی، نیز از این قاعده مستثنا نیست.

‏در تحلیل ژرف این راهبرد باید به این نکته بنیادین توجه داشت که صهیونیسم برای نیل به اهداف خود در ایران، قلباً و اصولاً به گروهک تروریستی منافقین دل بسته است. منافقینی که کارنامه‌ای آکنده از خیانت، ترور و مزدوری دارند و از همان آغاز پیدایش، فاقد پایگاه مردمی اما سرشار از آمادگی برای خدمت به هر قدرت بیگانه بوده‌اند، بهترین گزینه برای اجرایی کردن پروژه‌های نفوذ و آشوب‌افکنی هستند. چرا؟ زیرا آنان ایدئولوژیکاً گسیخته، هویتی متزلزل و بی‌ریشه دارند و لذا مستعد هرگونه وابستگی مطلق به ارباب خارجی‌اند.

‏اما چرا در ظاهر، رژیم صهیونیستی و رسانه‌های پیرو آن گاه و بی‌گاه از خاندان پهلوی حمایت تبلیغاتی می‌کنند؟ پاسخ در «سیاست پرده‌پوشی» نهفته است.

‏حمایت ظاهری از پهلوی، که در مقیاس افکار عمومی ایران چهره‌ای کم‌تر منفور از منافقین دارد، در حقیقت یک تاکتیک مصلحتی است. پهلوی، با تمام ناکارآمدی و وابستگی‌اش، دست‌کم در لایه‌های محدود اجتماعی همچنان نماد یک نظم از دست‌رفته تصور می‌شود و لذا صهیونیست‌ها از او به‌عنوان پوششی برای پنهان‌کردن بازیگران اصلی‌شان بهره می‌برند.

‏از منظر راهبردی، خاندان پهلوی برای صهیونیسم یک سرمایه مصرفی است؛ ابزاری موقتی که می‌تواند تا زمانی که لازم است، افکار عمومی را از ماهیت واقعی سناریوهای پشت‌پرده منحرف کند. اما در لحظه‌ای که معادلات جدید اقتضا کند، حذف این مهره هیچ هزینه‌ای برای صهیونیست‌ها نخواهد داشت.

‏ آن‌ها هرگز پایگاه خود را بر چهره‌ای بنا نمی‌کنند که حتی در میان متحدان غربی‌اش نیز وزنی ندارد و بیش از یک ابزار تبلیغاتی نیست.

‏در مقابل، منافقین – هرچند منفور و مطرود ملت ایران – دارای کارکرد عملیاتی‌اند. آن‌ها می‌توانند در بزنگاه‌های امنیتی، با شبکه‌های پنهان و نیمه‌پنهان خود، مأموریت‌های خرابکارانه را انجام دهند؛ کاری که پهلویِ فرسوده و دور از صحنه از عهده‌اش برنمی‌آید.

‏ از همین‌روست که در سلسله‌مراتب اولویت‌بندی صهیونیست‌ها، منافقین جایگاهی محوری دارند و پهلوی‌ها صرفاً در حد «سایه‌نمای مشروعیت‌بخش» نگه‌داری می‌شوند.

‏به بیان دیگر، صهیونیسم سیاسی در مواجهه با ایران دو لایه استراتژیک دارد: لایه‌ی آشکار، که به ظاهر از پهلوی حمایت می‌کند تا افکار عمومی را فریب دهد، و لایه‌ی پنهان که متکی بر منافقین است؛ گروهکی که نه مشروعیت اجتماعی می‌خواهد و نه از منفور بودن بیم دارد، چرا که رسالتش تخریب و آشوب است.

‏تاریخ گواهی می‌دهد هرگاه این دو لایه به نقطه تعارض رسیده‌اند، بی‌هیچ تردیدی لایه پنهان – یعنی گروهک مزدور و تروریستی – بر لایه آشکار اولویت یافته است. پهلوی در نهایت چیزی جز یک شطرنج‌باز بازنده نیست؛ یک مُهره که در وقت مقرر، قربانی نقشه بزرگ‌تر می‌شود.

‏در جمع‌بندی باید گفت رژیم صهیونیستی در راهبرد ایران‌ستیزی خود، وفاداری و حمایت قلبی را برای گروهک منافقین محفوظ نگاه داشته و خاندان پهلوی را تنها به‌عنوان پرده‌ای نمایشی و موقتی به کار گرفته است. این رژیم، همانند تمامی قدرت‌های سلطه‌گر تاریخ، هیچ تعهدی به ابزارهایش ندارد و هرگاه لازم باشد، با خونسردی و بی‌رحمی آن‌ها را کنار می‌گذارد.

لینک کوتاه : https://vefaghemelli.com/?p=8988
  • نویسنده : بهنام عبداللهی
انفرادی

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.