نابرابری آموزشی در ایران؛ نوک کوه یخ بحران
به گزارش وفاق ملی، کنکور ۱۴۰۴ بار دیگر پرده از واقعیتی تلخ برداشت: غیبت تقریباً کامل دانشآموزان مدارس دولتی در میان رتبههای برتر. این نتیجه، به تعبیر کارشناسان، تنها «نوک کوه یخ مشکلات نظام آموزشی» است و نشاندهنده شکاف عمیق طبقاتی در آموزش ایران به شمار میرود.
مرتضی نظری، دکتری فلسفه آموزش و پرورش و نویسنده کتاب «مرگ مدرسه؟»، میگوید: «بیش از ۷۵ درصد رتبههای برتر کنکور از مدارس سمپاد، غیرانتفاعی و نمونهدولتی هستند؛ مدارس دولتی تقریباً سهمی ندارند.»
مدرسه؛ متهم همیشگی جامعه
از نهادهای حاکمیتی تا افکار عمومی، بسیاری از مشکلات کشور از بیادبی و آلودگی محیط زیست گرفته تا ترافیک، به گردن مدرسه انداخته میشود. در حالی که آموزش و پرورش خود سالهاست گرفتار بحران ساختاری است. دخالتهای سیاسی، کمبود بودجه و نبود سیاستگذاری تخصصی باعث شده مدرسه به جای پرورش همزیستی، نابرابری تولید کند.
آموزش عالی ناکارآمد و غیبت مهارتها
کارشناسان هشدار میدهند که ناکارآمدی فقط به آموزش عمومی محدود نیست. آموزش عالی نیز در تربیت نیروی کارآمد برای بازار کار شکست خورده است. بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهی برای کسب مهارتهای ابتدایی مجبورند به دورههای جانبی مانند MBA یا کارگاههای تخصصی روی بیاورند. حتی در رشتههایی مانند رسانه، دانشجوی کارشناسی ارشد اغلب توانایی سادهترین کار یعنی تنظیم خبر را ندارد.
پاسخمحوری به جای پرسشمحوری
یکی از آسیبهای جدی نظام آموزشی ایران، «پاسخمحوری» است. دانشآموزان با دنیایی از پرسش وارد مدرسه میشوند اما با روشهای آمرانه و انضباط سختگیرانه به نقطه پایان کنجکاوی و خلاقیت میرسند. به باور نظری، باید به سمت «پرسشمحوری» و چندتألیفی کتابهای درسی حرکت کنیم، مشابه نظامهای آموزشی پیشرفته مانند ژاپن و فنلاند که در آن دانشآموزان در انتخاب سرفصلها نقش دارند.
دخالت سیاست و انتصابات غیرتخصصی
آموزش و پرورش عرصهای شده برای تاختوتاز سیاسیون. وزرا و مدیران اغلب غیرمتخصصاند و گاه برای حفظ پست خود با نمایندگان مجلس معامله میکنند. در حالی که در حوزههایی چون دفاع یا بهداشت، انتصاب غیرمتخصص غیرقابل تصور است، در آموزش و پرورش به رویهای عادی تبدیل شده است. این انتصابات سیاسی و غیرتخصصی نتیجهای جز بیانگیزگی معلمان، دلزدگی دانشآموزان و افت شدید کیفیت آموزشی ندارد.
معیشت معلمان؛ بحران خاموش
طبق قانون، حقوق معلمان باید همتراز کارمندان وزارتخانههایی مانند نفت باشد، اما آمار مجلس نشان میدهد آموزش و پرورش کمترین دریافتی را میان دستگاههای دولتی دارد. در حالی که معلمان در مناطق محروم با حقوق اندک و مشکلات معیشتی سنگین، همچنان با عشق تدریس میکنند. این تضاد آشکار، عدالت آموزشی را بیش از پیش تهدید میکند.
مدارس دولتی؛ حذفشدههای کنکور
کنکور ۱۴۰۴ بار دیگر ثابت کرد که مدارس دولتی در رقابت آموزشی عملاً به حاشیه رانده شدهاند. در مقابل، مدارس سمپاد، غیرانتفاعی و نمونهدولتی سهم اصلی رتبههای برتر را در اختیار دارند. این شکاف، به گفته کارشناسان، آیندهای نگرانکننده را ترسیم میکند: در دهه آینده، دانشآموزان کمبضاعت عملاً هیچ سهمی از موفقیتهای بزرگ نخواهند داشت.
بیگانگی با فرهنگ و تاریخ ایران
کتابهای درسی نیز به گفته نظری با فرهنگ و تاریخ ایران بیگانهاند. در پایه هشتم، فقط یک سطر و نیم درباره کوروش کبیر نوشته شده است. نهجالبلاغه و معارف دینی هم به شیوهای حافظهمحور تدریس میشوند که پس از امتحان فراموش میشوند. این در حالی است که دانشآموزان باید با زیباییهای ایران باستان و معارف دینی به شکلی جذاب و ماندگار آشنا شوند.
راهکارهای پیشنهادی برای نجات آموزش
- کاهش تنوع ۱۷ نوع مدرسه و حرکت به سمت فرصتهای برابر
- تمرکززدایی و خودمدیریتی مدارس
- تغییر کتابهای درسی و حرکت به سوی زندگیمحوری و پرسشمحوری
- انتخاب معلمان و مدیران با معیارهای سختگیرانه و تخصصی
- بهبود معیشت معلمان و کاهش دخالتهای سیاسی
- استفاده از عشق ایرانیان داخل و خارج کشور برای حمایت از مدرسهسازی
نظام آموزشی ایران در نقطه بحرانی قرار گرفته است. اگر اصلاحات فوری و بنیادین در آموزش و پرورش انجام نشود، آیندهای پر از نابرابری، بیعدالتی و حذف فرصتهای برابر در انتظار نسلهای بعدی خواهد بود. همانطور که کارشناسان هشدار دادهاند، «زنگ خطر آموزش» به صدا درآمده و ادامه مسیر فعلی، آینده ایران را به مخاطره میاندازد.