اولین فیلمها در ژاپن توسط ویتاسکوپ و سینماتوگراف برادران لومیر در اوایل سال ۱۸۹۷ به نمایش گذاشته شدند و تنها به فاصلۀ یک سال، جای خود را به اولین فیلمهای ارواح مانند «باکه جیزو» و «شینین نو سوسی» دادند. سال ۱۸۹۹ اولین مستند ژاپنی ساخته شد و کمکم سینما بهعنوان یک صنعت در این جزیرۀ آسیایی شکل گرفت.
پردۀ اول، داستانهای ساکت
نخستین فیلمهای ژاپنی از دستۀ فیلمهای صامت بودند و بهرۀ زیادی از تکنیکهای فیلمسازی سینمایی نیز نداشتند. در این فیلمها بازیگر زن وجود نداشت و مردانی که به نام “اوناگاتا” شناخته میشدند، نقش زنان را بازی میکردند.
در دهه ۱۹۱۰، با انتشار اولین مجلههای سینمایی، جنبش مهمی در نقد سینمای ژاپن شکل گرفت که استودیوها را بهخاطر استفاده بیش از حد از عناصر تئاتری و وابستگی زیاد به “بنشی“ها (افرادی که استخدام میشدند تا کنار پرده بنشینند و فیلمهای صامت را برای تماشاگران روایت کنند) نقد میکرد.
حاصل این موجهای انتقادی، «جنبش فیلم خالص» بود که منجر به تولید فیلمهایی با بازیگران زن (درخشش زندگی – ۱۹۱۸) و استفاده از تکنیکهای نمای نزدیک (close-up) یا برش (cut out) (دختر کاپیتان-۱۹۱۷) شد. در همین دوره بود که فیلمهای ژاپنی در رقابت با فیلمهای خارجی محبوبیت زیادی پیدا کردند.
در اواخر دهه ۱۹۲۰ و اوایل ۱۹۳۰، حرکت تدریجی از فیلمهای صامت به فیلمهای ناطق شروع شد. چرخ بیرحمی از ارابۀ پیشرفت که منجر به خرد شدن استودیوهای کوچک و انحصار شرکتهای فیلمسازی بزرگی شد که سینمای ژاپن را تا پایان جنگجهانی و «عصر طلایی سینمای ژاپن در دهه ۱۹۵۰ » همراهی کردند.
البته که برخلاف هالیوود، این گذار از داستانهای ساکت تا فیلمهای ناطق ناگهانی اتفاق نیفتاد و حتی تا سال ۱۹۳۸، هنوز یکسوم از فیلمهای ژاپنی صامت بودند.
پردۀ دوم، صدای پروپاگاندا
بعد از تصویب قانون فیلم (Film Law) در سال ۱۹۳۹، یکی از اولین صداهایی که در سینمای ژاپن به گوش رسید، صدای پروپاگاندا، تبلیغات ملیگرایانه و نظامیگری بود.
اولین راهکار حکومت، سانسور شدیدتر برای همسو کردن صنعت سینما با ایدئولوژی ملی و نظامی بود و قدم بعدی؛ حمایت از فیلمهایی که ارزشهای میهنپرستانه و وفاداری به امپراتور را ترویج میکردند.
کمکم ادغام اجباری استودیوها برای کنترل متمرکز به دستورکار حکومت اضافه شد و در نهایت انجمن فیلم ژاپن به عنوان نهادی برای نظارت بر تولید و توزیع فیلمها تحت نظر دولت شکل گرفت.
فیلمها به ابزاری برای تبلیغ سیاستهای توسعهطلبانه ژاپن تبدیل شدند و سینمای مستقل و انتقادی تقریباً تا پایان جنگ جهانی دوم از بین رفت.به دنبال اجبار استودیوهای بزرگ مانند شوچیکو و نیکاتسو برای همکاری با دولت، این دوره شاهد بیشترین سلطه سیاسی بر سینمای ژاپن بود که فیلمهایی با محتوای تقدیس روحیهی «بوشیدو» (راه جنگجو)، ستایش قربانی شدن برای امپراتوری و دشمنسازی و به تصویر کشیدن غرب به عنوان نیروهای شریر و پست محصول آن بودند.
از مهمترین ساختههای این دوران میتوان به «سپیدهدم هند» (۱۹۴۳)، «جنگجویان دریایی» (۱۹۴۲) و «بوسۀ مرگ» (۱۹۴۳) اشاره کرد.
پردۀ سوم، جنگ جهانی
پس از شکست ژاپن در ۱۹۴۵، بسیاری از این فیلمها توسط نیروهای متفقین ممنوع و نابود شدند و سینمای ژاپن وارد دورۀ جدیدی از بازنگری انتقادی شد و هنرمندانی مانند کوروساوا (کارگردان آثاری با مفاهیم ضد جنگ) مطرح شدند.
قصۀ انیمه!
با اینکه اولین انیمیشن ژاپنی سال ۱۹۰۷ ساخته شده بود، سبک بصری انیمه ژاپنی به شکلی که امروزه آن را میشناسیم، از ابتدای دهه ۱۹۶۰ شکل گرفت. این سبک به ویژگیهایی مانند چشمهای بزرگ، ویژگیهای چهرۀ سادهشده و اغراقآمیز( برای بیان هیجانهای شدید) و سرهای گرد و بزرگ (برای ظاهری دوستداشتنی یا قهرمانانه) شناخته میشود که از اوسامو تزوکا به جا مانده است.

در دهه ۱۹۷۰ انیمیشنهای ژاپنی به قاره اروپا راه یافتند و در دهه ۱۹۸۰، به لطف کارگردانان جدیدی مانند هایائو میازاکی و ایسائو تاکاهاتا که در سال ۱۹۸۵ استودیو جیبلی را تأسیس کردند، یک تجدیدنظر جدی در کیفیت بصری انیمهها اتفاق افتاد که نقطۀ عطفی در تاریخچۀ این هنر دوستداشتنی محسوب میشود.

تقریبا از همین موقع بود که یک گروه طرفداری در ژاپن حول مجلات انیمه شکل گرفت که اعضای آن بعدها خود را “اوتاکو” نامیدند. این نام تا امروز هم به معنی طرفداران پرشور انیمه و مانگا استفاده میشود.
محبوبیت و تقاضای جهانی انیمه در طول دهه ۲۰۲۰ و خصوصا همه گیری کووید-۱۹ ، به شدت افزایش یافت و در سال ۲۰۲۲، انیمه “حمله به تایتانها” به عنوان اولین سریال غیرانگلیسی زبان در تاریخ، برندۀ جایزۀ “پرتقاضاترین سریال تلویزیونی جهان در سال ۲۰۲۱″شد. جایگاهی که پیشازاین تنها در اختیار سریالهایی مانند “The Walking Dead” و “Game of Thrones” بود.
سینمای ژاپنی در عصر جدید
سینمای ژاپن امروز؛ مانند یک سامورایی قدرتمند علیرغم زخمهای به جا مانده از فراز و فرودهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، پابرجا و قابل احترام است. بهعنوان بخشی از افتخارات این کشور در هنرهفتم میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- “داستان توکیو” (۱۹۵۳) رتبه سوم در فهرست ۱۰۰ فیلم برتر تاریخ سینما
- “هفت سامورایی” (۱۹۵۴) به عنوان بهترین فیلم خارجیزبان تاریخ سینما
- “دراکولا” (۱۹۵۸) برنده نخل طلای جشنواره کن
- “کاگهموشا” (۱۹۸۰) برنده نخل طلای جشنواره کن
- “راشومون” (۱۹۵۰) برندۀ اسکار افتخاری
- “زندگی درونی ما” (۱۹۵۲) برندۀ اسکار بهترین فیلم
- “دروازه جهنم” (۱۹۵۳) برندۀ اسکار بهترین فیلم
- “مهمانسرای شیطان” (۱۹۵۸)برندۀ اسکار بهترین فیلم
- “هفت سامورایی” (۱۹۵۴)شیر طلای جشنواره ونیز
- “رویای زن” (۱۹۶۱) شیر طلای جشنواره ونیز
- “هایائو میازاکی”(کارگردان انیمیشنهای استودیو جیبلی) برندۀ جایزه نخل طلای افتخاری
- “شهر اشباح” (۲۰۰۱) برندۀ اسکار بهترین فیلم انیمیشن
- “باد برمیخیزد” (۲۰۱۳) – نامزد اسکار بهترین فیلم انیمیشن
- “دزدان فروشگاه” (۲۰۱۸) جایزه بهترین کارگردان جشنواره کن
- “همسایههای من یامادا هستند” (۲۰۱۶) جایزه بهترین فیلمنامه در جشنواره کن
- “گوژرا” (۱۹۵۴) الهامبخش بسیاری از فیلمهای هیولایی جهان
- “رینگ” (۱۹۹۸) معرفی موج جدیدی از فیلمهای ترسناک آسیایی
اگر تا امروز سری به دنیای پرتنش و پر از رنگ این قصههای ژاپنی نزدید، لذت غرقشدن در دنیای رنگ، جنگ و احساس را از خود نگیرید!